گزیدهای از زندگینامۀ خودنوشت آلبرت شوایتزر
کتابهایی در مورد زندگی و اندیشهٔ آلبرت شوایتزر
«آلبرت شوایتزر» به روایت تصویر
مستند آلبرت شوایتزر (1957)
گزیدهای از کتاب «فیلسوف و پزشک قرن؛ گزیدهای از زندگی و اندیشه اخلاقی دکتر آلبرت شوایتزر»
نگاهی به زندگی و اندیشههای «آلبرت شوایتزر»
گاهشمار زندگی آلبرت شوایتزر
۱۸75: 14 ژانویه، تولد در کایزربرگ آلزاس. در این سال خانواده به گونزباخ نقل مکان کردند.
۱۸۸۰: گرفتن اولین درس موسیقی.
۱۸۸۴ – ۱۸۸۰: تحصیل در مدرسه در گونزباخ.
۱۸۸۳ :اولین اجرای ارگ.
پاییز ۱۸۸۴ – پاییز ۱۸۸۵: تحصیل در دبیرستان مقدماتی در مونسترِ آلزاس برای کسب آمادگی جهت دوره دبیرستان.
پاییز ۱۸۸۵ – پاییز ۱۸۹۳: تحصیل در دوره دبیرستان در مولهاوزنِ آلزاس.
۱۸۹۳: اکتبر، اولین اقامت در پاریس. فراگیری ارگ نوازی از ویدور.
۱۸۹۳ – بهار ۱۸۹۸: زندگی در حوزهی علمیهی سنت توماس. تحصیل در رشته الهیات فلسفه و نظریه موسیقی در دانشگاه استراسبورگ. در این زمان، در دانشگاه، نخستین کتابش را نوشت: بروشور کوچکی به زبان فرانسه دربارهی زندگی و کارهای اوژن مونچ، معلم اُرگِ پیشینش در مالهوس، که در آغاز کار شوایتزر از تب تیفوئید درگذشت.
آوریل ۱۸۹4 – آوریل ۱۸۹۵: خدمت سربازی در پیاده نظام در استراسبورگ.
۱۸۹۶: تصمیم گیری برای وقف زندگی به خدمت بشریت از سی سالگی.
۱۸۹۷: پاییز: نوشتن پایاننامهی درخواست شده از همهی داوطلبان در اولین آزمون رشتهی الهیات با موضوع تعیینشدهی دانشکده: «ایدهی شام آخر در دانیل شلایرماخر، در مقایسه با ایدهی لوتر، تسوینگلی و کالوین».
۱۸۹۸: 6 مه، گذراندن نخستین آزمون الهیاتی در حضور اساتید مربوطه. ادامهی تحصیل فلسفه در دانشگاه استراسبورگ زیر نظر زیگلر و ویندلباند. در پایان تابستان به پروفسور زیگلر پیشنهاد کرد که موضوع رسالهی دکتریاش مطالعهی فلسفهی دین نزد کانت در ارتباط با مراحل مختلف آن چه تکامل دائمیِ آن میدانست، باشد.انتشار اولین اثر: اویگن مونش: ۱۸۹۸– ۱۸۵۷ [به آلمانی].
اکتبر ۱۸۹۸ – مارس ۱۸۹۹: دومین اقامت در پاریس. درس گرفتن مجدد از ویدور.
آوریل – ژوئیه ۱۸۹۹: تحصیل فلسفه و ارگ در برلین.
ژوئیه: دریافت دکتری در فلسفه و ارگ از دانشگاه استراسبورگ.
دسامبر: انتشار فلسفه دینی کانت از «نقد عقل محض» تا «دین در محدودهی عقل صرف» در نشرمور، در توبینگن. خدمت در کلیسای سنت نیکلاس در استراسبورگ به عنوان شماس، بنا بر قاعدهی مقرّر دانشجویان برای خدمت در یک کلیسا، در دورهای میان آزمون اول و دوم الهیات.
۱۹۰۰: انتشار فلسفه و آموزش عمومی [به آلمانی].
۱۵ ژوئیه: به انجام رساندن دومین آزمون الهیات در برابر کمیسیونی از کشیشان دانشمند.
۲۱ ژوئیه: اخذ مدرک کارشناسی الهیات برای پژوهش «شام آخر» از دانشگاه استراسبورگ.
۲۳ سپتامبر: انتصاب به سِمَتِ معاون کشیش بخش در سنت نیکولایِ استراسبورگ.
۱۹۰۱: انتشار راز ملکوت خداوند.
مه – سپتامبر: استخدام موقت در مدرسهٔ علمیهٔ الهیاتی سنت توماس در استراسبورگ.
اکتبر ۱۹۰۳: انتصاب به سمت مدیر در مدرسه علمیه الهیات در استراسبورگ.
۱۹۰۴: دیدن نوشتهای دربارهٔ نیاز به مبلغ پروتستان در گابُن. تصمیمگیری برای خدمت در آنجا به عنوان مبلّغ.
۱۹۰۵: انتشار جی. اس. باخ آهنگساز شاعر [به فرانسوی] در پاریس.
۱۳ اکتبر: اطلاع رسانی به دوستان درباره تصمیم برای تحصیل در رشته پزشکی و خدمت در آفریقا.
اکتبر: استعفا از سِمَت در مدرسه علمیه الهیاتی.
۱۹۱۲–۱۹۰۵: تحصیلات پزشکی دانشگاه استراسبورگ.
۱۹۰۶: انتشار هنر ارگ سازی و ارگ نوازی در آلمان و در فرانسه، و در جست وجوی عیسای تاریخی.
۱۹۰۸: انتشار جی. اس. باخ.
۱۹۰۹: سومین کنگرهی انجمن بینالمللی موسیقی در وین. شوایتسر مسئول تنظیم قواعد بینالمللی برای ارگ سازی [به آلمانی]
۱۹۱۱: انتشار پولس و مفسرانش. دسامبر، گذراندن آزمونهای پزشکی.
۱۹۱۲: بهار، استعفا از مقامهایش: استادی در دانشگاه و کشیشی در سنت نیکولاس
۱۸ ژوئن: ازدواج با هلن برسلاو، دختر استاد تاریخش در استراسبورگ. سپس خلوت گزیدن در خانهی پدری، در گونسباخ، برای کار روی دومین ویرایش «سنت پل و مفسرانش»، با همکاری همسرش. انتشار دو جلد نخست از مجموعهی کامل آثار باخ با همراهی ویدور.
۱۹۱۳: فوریه: اخذ مدرک پزشکی. انتشار مطالعهٔ روان پزشکانه عیسی. انتشار دومین ویرایش «سنت پل و مفسرانش». انتشار جلدهای 3–5 مجموعه کامل آثار باخ.
۲۶ مارس: عزیمت از بردو به سوی آفریقا (لامبارنه) با همسرش.
۱۶ آوریل: رسیدن به لامبارنه و تأسیس یک بیمارستان در لامبارنه واقع در زمینهای متعلق به انجمن مبلّغان پاریس.
۱۹۱۷ – ۱۹۱۳: اولین اقامت در لامبارنه.
۱۹۱۴: اوت – نوامبر: بازداشت شدن در لامبارنه به همراه همسرش، به عنوان دشمن بیگانه. آغاز کار روی کتاب فلسفهی تمدّن.
۱۹۱۵: سپتامبر: در سفری ۲۰۰ کیلومتری بر رودخانهی اوگوئه به کنگو، ناگهان مفهوم «حرمت حیات» به عنوان مفهوم بنیادین و جهانی اخلاق که همیشه در جستجویش بود به ذهنش میرسد. از آن پس، کلّ فلسفهی تمدّن او بر این اصل استوار میشود.
پاییز ۱۹۱۷ – تابستان ۱۹۱۸: ترک آفریقا به عنوان اسیر جنگی، دوران اسارت در بوردو، گاریزون و سنت رمی دوپرووانس. خدمت پزشکی در طول روز و کار روی فلسفه در مدت شب.
ژوئیه ۱۹۱۸: بازگشت به آلزاس، در فرایند مبادلهی زندانی.
۱۹۱۹ – آوریل ۱۹۲۱: پذیرش شغل کشیشی در کلیسای سنت نیکولاس، و همچنین شغل پزشکی در بیمارستان شهر در استراسبورگ.
۱۴ ژانویه ۱۹۱۹: تولد دخترش، رِنا در زادروز خودش.
۱۹۲۰: ایراد دورهای از سخنرانیها در اوپسالا در سوئد، با استفاده از موضوع مورد نظرش دربارهی مسألهی پذیرش جهان و زندگی، و اخلاق در فلسفه و ادیان جهانی. همچنین اجرای سخنرانیها و کنسرتها در سوئد برای جمع آوری پول برای لامبارنه و پرداخت وجوهی که به خاطر تأسیس بیمارستان مقروض بود. دریافت دکتری افتخاری در رشته الهیات از دانشکده الهیات دانشگاه زوریخ.
۱۹۲۱: انتشار «بر کنارهی جنگلهای کهنسال».
آوریل: رها کردن هر دو شغل در استراسبورگ و برگشتن به گونسباخ برای جانشینی پدر و امکان کار متمرکز بر کتابش «فلسفهی تمدّن».
۱۹۲۱ – ۱۹۲۲: ارائه سخنرانیها و کنسرتها در سوئیس انگلستان، سوئد و دانمارک.
۱۹۲۳: انتشار «فلسفهی تمدّن» در دو مجلد؛ «زوال و بازسازی تمدّن» و «تمدّن و اخلاق». انتشار کتاب «مسیحیت و ادیان جهان» در لندن به انگلیسی. ترجمه این کتاب به آلمانی در ۱۹۲۴.
۱۹۲۴: انتشار خاطرات کودکی و جوانی.
۱۴ فوریه: ترک استراسبورگ به مقصد آفریقا، ماندن همسرش در اروپا به دلیل ضعف جسمانی.
آوریل: آغاز دومین اقامت در آفریقا که تا ۲۱ ژوئن ۱۹۲۷ ادامه یافت. او ناچار شد بیمارستان را که خراب شده بود بازسازی کند و بعد آن را به محل تازه و جادارتری در آدولینانونگو ببرد که ساختمانهای نو از چوب سخت و آهن شیاردار ساخته شده بودند. در این دوران بازسازی، همهی کارهای ادبی خود را ناگزیر کنار گذاشت. صبحها کار پزشکی میکرد و شبها کار کارگری.
تعداد بیمارانش هر روز بیشتر میشد و مجبور شد دو پزشک و دو پرستار از اروپا بیاورد. با این حال، میتوانست بر پیانوی خود با پدالهای ارگ به تمرینات منظم ادامه دهد. گزارش کارش به شکل نامههایی به دوستان و حامیان به اروپا فرستاده شد. و در سه مجلد چاپ شد.
۱۹۲۵: دریافت درجهی دکترای افتخاری فلسفه از دانشگاه پراگ، غیر حضوری. انتشار کلامی دیگر درباره جنگلهای کهنسال، بخش ۱.
۱۹۲۶: انتشار کلامی دیگر درباره جنگلهای کهنسال، بخش ۲.
۲۱ ژانویه ۱۹۲۷: انتقال بیمارستان به محل جدیدش در نزدیکی لامبارنه.
ژوئیهٔ ۱۹۲۷ – دسامبر ۱۹۲۹: بازگشت به اروپا و برگزاری سخنرانیها و تور کنسرت در سوئد، دانمارک، هلند، آلمان، بریتانیای کبیر، چک اسلواکی و سوئیس. اختصاص اوقات فراغت به کار روی کتاب «عرفان پولس رسول» در تمام این مدت. این کتاب در دسامبر ۱۹۲۹، در قایقی که او را به آفریقا باز میگرداند، پایان یافت. دریافت نشان بینالمللی لیاقت بشری در ژنو به خاطر انجام خدمات به تمدن و بشریت. دریافت دکتری افتخاری از دانشگاه پراگ.
۲۸ اوت ۱۹۲۸: دریافت جایزه گوته از شهر فرانکفورت و ایراد سخنرانی برای ادای دین به گوته. انتشار یادداشتهایی دیگر از جنگلهای کهنسال، بخش ۳.
دسامبر ۱۹۲۹ – فوریه ۱۹۳۲: سومین دوره اقامت در آفریقا. همسرش تا عید پاک سال۱۹۳۰ با اوست.
۱۹۲۹: انتشار متن آلمانی از زندگی و اندیشههایم. دریافت دکتری افتخاری الهیات و فلسفه از دانشگاه ادینبورو.
۱۹۳۰: انتشار عرفان پولس رسول.
۱۹۳۱: انتشار از زندگی و اندیشههایم. دریافت دکتری افتخاری موسیقی از دانشگاه ادینبورو.
فوریه ۱۹۳۲ آوریل ۱۹۳۳: بازگشت به اروپا. سخنرانی و برگزاری کنسرت در هلند، انگلستان، سوئد، آلمان و سویس. کار روی جلد سوم «فلسفهی تمدّن».
۲۲ مارس ۱۹۳۲: سخنرانی در یاد بود گوته، فرانکفورت.
ژوئن: دریافت دکتری افتخاری الهیات از آکسفورد و دکترای حقوق از سنت اندروز.
ژوئیه: گوته؛ اندیشمند و انسان، اولم.
آوریل ۱۹۳۳ – ژانویه ۱۹۳۴: چهارمین دوره اقامت در آفریقا، مجدداً بدون همسرش.
فوریه ۱۹۳۴ – فوریه ۱۹۳۵: در اروپا.
اکتبر ۱۹۳۴: سخنرانیهای هیلبرت، کالج منچستر، آکسفورد: «دین در تمدن مدرن».
نوامبر: سخنرانیهای گیفورد در ادینبورگ، که کوشید پیشرفتاندیشهی بشر را در اندیشمندان بزرگ هند، چین، یونان و ایران دنبال کند. بخش رشد اندیشهی هند چنان گسترده شد که تصمیم گرفت آن را به صورت یک کتاب مجزا چاپ کند، در نتیجه کتاب «اندیشهی هند و رشد آن» در مونیخ چاپ شد.
فوریه – آگوست ۱۹۳۵ :پنجمین دورهٔ اقامت در لامبارنه، مجدداً بدون همسرش.
سپتامبر ۱۹۳۵ – فوریهٔ ۱۹۳۷: در اروپا. دومین دوره سخنرانیهای گیفورد. ارائه سخنرانیها و کنسرتهایی در انگلیس. ضبط موسیقی ارگ باخ روی ارگ کلیسای سنت اورلیای استراسبورگ برای مؤسسهی ضبط کلمبیا.
۱۹۳۶: انتشار داستانهای شکار آفریقایی در قالب یک کتاب.
فوریهٔ ۱۹۳۷ – ژانویهٔ ۱۹۳۹: آغاز ششمین اقامت در آفریقا بدون همسرش که تا ۱۰ ژانویهی ۱۹۳۹ به طول انجامید. او دستنوشتههای فلسفی خود را همراه برد با این باور که سرانجام میتواند تمامش کند، اما افزایش مسئولیتهایش در بیمارستان وقت زیادی برایش باقی نمیگذاشت.
۱۹۳۸: انتشار «از دفترچه یادداشتهای آفریقا» کتاب کوچک داستانهایی از اندیشه و زندگی بومیان.
فوریه ۱۹۳۹: رسیدن به اروپا. بازگشت بلافاصله به لامبارنه به دلیل خطر جنگ.
مارس ۱۹۳۹ – اکتبر ۱۹۴۹: هفتمین دورهٔ اقامت در لامبارنه، پیوستن همسرش به او از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶. در طول دو سال اول جنگ میتوانست پیوسته روی نوشتن کار کند؛ اما پس از آن، کمبود پرسنل در بیمارستان ایجاب میکرد خود را تنها وقف مراقبت از بیماران و انجام وظایف دیگر در بیمارستان کند. در اواخر ۱۹۴۵ گزارشی از سالهای جنگ در لامبارینی نوشت با عنوان لامبارینی از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵.
۱۹۴۸: انتشار بیمارستان جنگل و گوته: دو خطابه.
سپتامبر: بازگشت به اروپا، دیدار با همسر در کونیگسفیلد در جنگل سیاه، دیدن چهارمین نوه برای نخستین بار در سویس. اما صرف بیشتر اوقات مثل همیشه در خانهاش در گونسباخ، کار روی کتابی الهیاتی و همچنین سومین جلد کتابش فلسفهی تمدّن.
اکتبر ۱۹۴۸ اکتبر ۱۹۴۹: غالباً در اروپا.
۱۱ ژوئن ۱۹۴۹: ورود به نیویورک برای نخستین دیدار از آمریکا. دریافت درجهی دکترای افتخاری حقوق از دانشگاه شیکاگو در کلیسای یادبود راکفلر. دیدار از نیویورک، بوستون و چند شهر دیگر، و سپس بازگشت به خانهاش در آلزاس.
ژوئیه: بزرگداشت دویست سالگی گوته در آسپنِ کلرادو. انتشار گوته: سه گفتار.
اکتبر ۱۹۴۹– ژوئن ۱۹۵۱: هشتمین دوره اقامت در لامبارنه. همسرش تا ژوئن ۱۹۵۰ با اوست. شدّت بخشیدن به کار برای مبتلایان به جذام، با استفاده از دانش پزشکی آمریکا.
۱۹۵۰: انتشار گوته: چهار گفتار. انتشار کتاب یک پلیکان از زندگیاش می گوید. دریافت لژیون افتخار.
ژوئیه ۱۹۵۱: بازگشت به اروپا. ضبط قطعاتی دیگر برای شرکت کلمبیا.
۱۶ سپتامبر: دریافت جایزهای به مبلغ ۱۰۰۰۰ مارک از انجمن ناشران و کتاب فروشان آلمان غربی در فرانکفورت، به پاس کوششهای او در یاری و حمایت از صلح جهانی. برگرداندن آن پول به پناهندگان آلمانی و نویسندگان تهیدست.
۳ دسامبر: به عضویت آکادمی علوم اخلاق و سیاست فرانسه برگزیده شد.
دسامبر ۱۹۵۱ – ژوئیهٔ ۱۹۵۲: نهمین دوره اقامت در لامبارنه که در ژوئیهی ۱۹۵۲ پایان یافت.
ژوئیه – دسامبر ۱۹۵۲: اقامت در اروپا برای ارائه سخنرانیها و تکنوازیهای ارگ.
۲۷ فوریه: دریافت نشان پرنس چارلز از شاه گوستاو آدولف به خاطر دستاوردهای انساندوستانهاش در اروپا.
سپتامبر: دریافت نشان پاراسِلْسوس از جمعیت پزشکی آلمان.
اکتبر: سخنرانی در جمع اعضای فرهنگستان فرانسه. دریافت نشان شاهزاده کارل، نشانِ بزرگ صلیب سرخ سوئد. درآمدن به عضویت فرهنگستان سلطنتی موسیقی در سوئد و دریافت دکترای افتخاری الهیات از دانشگاه ماربورگ.
دسامبر ۱۹۵۲ – ژوئن ۱۹۵۴: دهمین دوره اقامت در لامبارنه. دست به کار شد، تا به یادبود پدر و مادرش دهکدهای برای آفریقاییانی که از جذام رنج میکشیدند، بسازد.
اکتبر ۱۹۵۳: دریافت غیابی جایزهی صلح نوبل ۱۹۵۲ توسط سفیر فرانسه در نوروژ. شوایتزر مبلغ آن جایزه در حدود (۳۶۰۰۰ دلار) را به ساختن بیمارستان جذامیان اختصاص داد. دریافت دکتری افتخاری از دانشگاه کاپشتات.
ژوئن – دسامبر ۱۹۵۴: در اروپا. انتشار جلد ۶ از مجموعهی کامل آثار باخ با ادوارد نیزبرگر.
آوریل: نامه به لاندن دیلی هرالد درباره بمب هیدورژنی.
۱۲ مه: عضویت افتخاری آکادمی هنر و علوم آمریکا به عنوان یک خارجی.
۴ نوامبر: سخنرانی به مناسبت دریافت جایزه صلح نوبل با عنوان «مسألهٔ صلح در جهان امروز» در اسلو.
دسامبر ۱۹۵۴ – ژوئیه ۱۹۵۵: یازدهمین دوره اقامت در لامبارنه تا مه ۱۹۵۵. بیشترِ کار ساختمان بیمارستان جدید جذامیان به انجام رسید.
۱۴ ژانویهٔ ۱۹۵۵: گرامیداشت هشتادمین سالروز تولد در لامبارنه. در همان روز مدال طلایی شهر پاریس به او اهدا شد.
ژوئیه – دسامبر ۱۹۵۵: در اروپا. دریافت نشان لیاقت در لندن؛ دریافت نشان لیاقت اُردِن پور دومریت، آلمان؛ و دکترای افتخاری حقوق، از دانشگاه کیمبریج.
دسامبر ۱۹۵۵ – ژوئن ۱۹۵۷: دوازدهمین اقامت در لامبارنه. هلن تا ۲۲ مه ۱۹۵۷ با اوست.
۱۹۵۶: ۱۴ ژانویه: جشن هشتاد و یکمین زادروز در لامبارنه.
۴ دسامبر: عزیمت از بردو به آفریقا. ورود به بیمارستانش در لامبارنه در روز کریسمس. خاکستر بدن همسرش را همراه خود آورده بود.
۲۳ آوریل ۱۹۵۷: سخنرانی رادیویی درباره ممنوعیت آزمایش هستهای.
۱ ژوئن: هلن شوایتسر – برسلاو در زوریخ وفات یافت.
۲۱ ژوئن – ۴ دسامبر: در اروپا دیدار از سوییس و آلمان.
۱۹۵۸: گذراندن هشتاد و سومین زادروز در محل بیمارستانش.
دسامبر ۱۹۵۷ اوت ۱۹۵۹: سیزدهمین اقامت در لامبارنه.
۲۸، ۲۹، ۳۰ آوریل ۱۹۵۸: ارائه سه سخنرانی درباره جنگ هستهای از رادیو نروژ که با عنوان صلح یا جنگ اتمی انتشار یافت. دریافت مدرک پزشکی افتخاری از دانشگاه مونستر. دریافت دکتری افتخاری الهیات از دانشگاه توبینگن.
۲۳ مارس ۱۹۵۹: دریافت جایزهٔ زانینگ در کپنهاگ برای «خدمت به فرهنگ اروپا».
اوت تا دسامبر: در اروپا.
۲۹ سپتامبر: قبول جایزه زانینگ در کپنهاگ.
۱۸ نوامبر: برنده شدن جایزهٔ جوزف لِمیر در بروکسل.
دسامبر: چهاردهمین و آخرین سفر به لامبارنه.
۱۴ ژانویه ۱۹۶۰: گرامیداشت هشتاد و پنجمین سالروز تولد در لامبارنه.
۱۹۶۳: انتشار اصل حرمت حیات.
آوریل: دریافت خطابیهی شادباش به مناسبت جشن لامبارنه از طرف پشتیبانان در بیست و هشت کشور.
۱۴ ژانویه ۱۹۶۵: گرامیداشت نودمین سالروز تولد در لامبارنه.
۴ سپتامبر: وفات در لامبارنه.
۱۹۶۶: انتشار حرمت حیات پس از وفات او.
منبع: کتاب «از زندگی و اندیشههایم» زندگینامه خودنوشت «آلبرت شوایتسر»، ترجمه جعفر فلاحی، نشر نگاه معاصر ، و کتاب «حرمت حیات»، ترجمهی شهرام نقش تبریزی، انتشارات شور