نام فیلم: دیوانهای از قفس پرید
نوع فیلم: داستانی (سینمای دفاع مقدس)
کارگردان: |
فیلمنامه نویس: |
موسیقی متن: |
||
بازیگران: |
تصویر بردار: محمد آلادپوش |
تدوینگر: |
||
سال تولید: 1381 |
کشور: ایران |
زمان: 110 دقیقه |
||
ژانر: |
موضوع اصلی: |
کلید واژهها: |
||
مناسب برای گروه سنی: مناسب برای موقعیتهای اجتماعی و روانی مثلِ…: |
||||
زبان اصلیِ فیلم: فارسی | ||||
خلاصه فیلم:
|
* نظرات (نقد و بررسی و نکاتی درباب فیلم):
(این قسمت ویژهی کسانی است که میخواهند پیش از دیدن فیلم، داستان آن را بدانند)
روزبه در تلاش است که با ارزشهای مادّی روزگار و با فسادهایی که در جامعه جاری شدهاند مبارزه کند. او نمیخواهد همچون بسیاری از همرزمان خود، تنها نامی از جنگ و جبهه باقی گذارد و آن گاه هر مُد جدیدِ غیراخلاقیای را پذیرا گردد. در نظر او، آن میراث مهمی که از سالهای سادگی انقلاب و جنگ عوض شده و استحاله گردیده، ظواهری همچون حجاب و شعارهای دینی و … نیست. او مسئولیت امروز خود برای میراثداری را در تلاش برای عدالت و مبارزه با یکی از اُمّ الفسادهای بازاری -به نام مستوفی- میداند.
روزبه در این مسیر از همرزمان قدیم خود نارو میخورد و در سکانسی طلایی به استاد قدیم خود که فردی ظاهر الصلاح اما به شدت فاسد است میگوید:
«صدای غریبه داره از گلوی خودمون در میاد. منی که بیست سال پیش، قاطی خلق الله، آویزون دو طبقه، سُر می خوردم می رفتم جوادیه و قنات آباد…حالا ماشینم شده یه بشقاب پرنده، خونه ام شده قصر شاه آباد، دیگه هر چی هم زور بزنم فقط صدای غریبه از گلوم در میاد».
دیوانهای از قفس پرید، پایانی نسبتا باز، تراژیک و سنگین دارد. روزبه، خاموش و از کار افتاده در اتاقی از آسایشگاه معلولان است. همسرش در کنار اوست و عزم کرده است تا تحققبخش این سخن باشد که «باشد که این بار پابرهنگان از دیوار معیارهایتان بالا روند، نه از دیوار کاخهایتان». استاد اخلاق که خود یک پای ثابت همهی آلودگیهای اخلاقی است و از پایان یافتن آرمانها و امیدهای «رزمندگان» سخن میگوید، در راهرو آسایشگاه در حال راه رفتن است. صدای خمپاره و بمب و تیراندازی به گوش میرسد و گویی جبههی جنگ همچنان زنده و جاری و حاضر است. معلولان از اتاقهایشان بیرون میآیند. همگی به استاد اخلاق خیره شدهاند و او در صحنهای قیامتگون، سنگینی خاطرهها و چشمها را عمیقا بر خود احساس میکند.
* ملاحظات:
فیلم برای نمایش خانگی و بحث و گفتگو مناسب است.
دیالوگهای فیلم، ادبی و سرشار از اصطلاحات و ضرب المثلهای کوچه بازاری است و فهم آن، به دقت و ظرافت احتیاج دارد.