به مناسبت ۱۰ سپتامبر، روز جهانی پیشگیری از خودکشی، جُنگی از مطالب را در چند فصل گردآوری کردهایم:
- تاریخچهٔ خودکشی
- حقایق و آمار
- روایتها
- تحلیل دلایل و ریشهها
- پیشگیری
- مداخله
- «بعد از خودکشی»
تاریخچه
تاریخچهی خودکشی در جهان (نوشته)
در یونان باستان و روم، نگرشها نسبت به خودکشی، جبههگیرانه نبوده است. رومیها «خودکشی وطنپرستانه» را کاملاً قبول داشتند. نمونهای بارز، خودکشی بسیاری از افسران رومی در نبرد جنگل توتوبرگ بود.
در نزد رواقیون که در یونان کار خود را آغاز کردند، مرگ به مثابه گونهای تضمین آزادیهای فردی قلمداد میشد؛ راهی برای خروج از وجود غیرقابل تحمل. این نوع مرگ، «مرگ پیروزمندانه» و مدلل در نظر گرفته میشد.
در روم باستان، خودکشی جرم محسوب نمیشد و نگاه رومیها به این مسئله عملگرایانه بود. کسی که در روم میخواست خود را بکشد، ابتدا تقاضای خود را به سنای روم ارائه میکرد و چنانچه دلایلش منطقی میبود، به وی اجازه استفاده از شوکران زهرآلود به صورت رایگان داده میشد. اما برخی مسیحیان در رابطه با خودکشی مخالف متفکران یونان باستان بودند. کلیسا در قرون وسطی خودکشی را طرد میکرد و جسد افرادی که خودکشی میکردند را در قبرستانی خارج شهر دفن میکرد.
دانشمندانی نیز، در تاریخ بودهاند که با خودکشی مخالف بودهاند؛ ارسطو نیز خودکشی را تقبیح میکرد؛ وی خودکشی را نوعی دزدی میدانست؛ چراکه معتقد بود فردی که با خودکشی از بین برود، در واقع جامعه را از خدمت یکی از اعضایش محروم کردهاست; یا به عبارتی دیگر، آن شخص با این کار خدمتش را از جامعه دریغ کردهاست.
در نوشتهای از فایدون آمده که افلاطون نیز با خودکشی مخالف بود؛ او سخن سقراط مبنی بر اینکه بدن انسان در تملک خداوند است و هرکه به خود آسیبی وارد کند، حقالله را پایمال کرده است را پذیرفته میدانست.
در روم باستان، خودکشی در سه حالت غیرقانونی بود: خودکشی کسانی که به اعدام محکوم شده بودند، خودکشی بردگان و خودکشی سربازان. دلیل هر سه نیز یکسان بود: مرگ این افراد غیراقتصادی بود. اگر فردی پیش از محکومیت و دادگاهی شدن خود را میکشت، دیگر دولت حق نداشت اموالش را مصادره کند. خودکشی یک سرباز نیز به جز در مواقع جنگ و به نیت اسیر نشدن به منزله فرار از خدمت در نظر گرفته میشد. در رابطه با بردگان نیز چنانچه برده یا کنیزی خود را در ۶ ماهه پس از خریداری شدن میکشت، صاحبش حق داشت از فروشنده تقاضای پس گرفتن پولش را بکند. رومیها خودکشی مارکوس آنتونیوس را تنها به این سبب که به خاطر عشق، خود را کشته بود، و نه به خاطر افتخار یا پیروزی، تقبیح میکردند.
نوع دیگری از خودکشی، خودکشی اجباری است.به طور مثال سنکا که مظنون به توطئه شده بود، توسط نرون مجبور به انجام خودکشی شد.
نگرشها نسبت به خودکشی در دوره رنسانس همچون دیگر موضوعها کمکم آغاز به دگرگونی کرد. تامس مور، انسانگرای انگلیسی، در اثر خود به نام آرمانشهر به سال ۱۵۱۶ میلادی نوشت: «هرکس به بیماری سختی دچار باشد، میتواند خود را از رنج ناشی از آن و زندگی زجرآور، برهاند…ازآنجا که با مرگ، نه به لذایذ، که به رنجهایش پایان میدهد… خودکشی مقدس خواهد بود».
در اواخر قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ حتی برخی مسیحیان برای فرار از عواقب اخروی خودکشی، همچون سوختن در جهنم تا ابد، کلاه شرعی سر خود میگذاشتند. بهطور مثال زنی سوئدی، در استکهلم کودکی را کشت تنها به این خاطر که او را به سبب قتل اعدام کنند و بدین صورت مرگ او ناشی از خودکشی نبوده باشد، تا در جهان آخرت در جهنم ابدی نسوزد.
در عصر روشنگری، عقاید مذهبی و سنتی در رابطه با خودکشی نیز مورد پرسش قرار گرفت و در نهایت به دیدگاه امروزی و نوین رسیدیم: دیوید هیوم معتقد بود که خودکشی جرم نیست؛ چراکه فردی جز کسی که خودش را کشته، متضرر نمیشود و این تنها مربوط به خود فرد است. وی در کتابش به سال ۱۷۷۷ به نام مقالاتی پیرامون خودکشی و ابدی بودن روح این گونه پرسید که: “چرا باید یک وجود غمبار را ادامه دهم؟ تنها بدین سبب که ممکن است جامعه از خدمات پوچ من منتفع شود؟” افکار عمومی نیز، در سال ۱۷۸۹ این پرسش که “آیا خودکشی، عملی از روی شجاعت است؟ ” را مورد توجه قرار داد.
تا قرن ۱۹ دیدگاهها در رابطه با خودکشی در اروپا، از یک گناه به دیوانگی محض دگرگون شدند. با آنکه در آن زمان هنوز خودکشی غیرقانونی بود، اما موضوع طنزپردازیهای فراوانی شد.
در سال ۱۸۷۹، در قوانین انگلیس، میان خودکشی و قتل تفاوت قائل شدند. با این وجود، حتی در آن زمان هم اموال فردی که خودکشی میکرد، پس از مرگ توسط دولت ضبط میشد.
در سال ۱۸۸۲ در انگلیس اجازه داده میشد که جسد فردی که خودکشی کرده، در هنگام روز دفن گردد و تا اواسط قرن ۲۰ خودکشی در بیشتر کشورهای غربی قانونی شد.
منبع: سایت ویکیپدیا
حقایق و آمار
نگاهی به وضعیت خودکشی در ایران و جهان (اینفوگرافیک)
منبع: اعتماد آنلاین
روایتها
تجربهی بازماندگان فردی که خودکشی کرده است. (پادکست)
رادیو مرز؛ روایت آدمها از موضوعاتی که بین آنها و دیگران فاصله میاندازد.
در این قسمت از رادیو مرز روایت کسانی رو میشنوید که عزیزانشون را بر اثر خودکشی از دست دادهاند و این اتفاق فاصله و مرزی بین آنها و بقیه به وجود آورده است.
تحلیل دلایل و ریشهها
خودکشی؛ نظریه، عمل و تحقیق (معرفی کتاب)
مؤلفان: استیفن تی هولمز_رونالد ام هولمز، ناشر: جامعهشناسان، مترجم: ضیا افراز کنجبین، سال انتشار:۱۳۹۲
در این کتاب نگارندگان که سالها مسئولیت پزشک قانونی را بر عهده داشتهاند، با موضوعات مختلف همچون: تاریخچهی خودکشی، نظریههای مختلف دربارهی خودکشی، انواع روشهای خودکشی، خودکشی در بین گروههای مختلف، تحلیل یادداشتهایی که در صحنههای خودکشی به جا ماندهاند، تحقیق و بازجویی در مورد خودکشی و پیشبینی چگونگی خودکشی در جامعه آینده پرداختهاند.
نظریه امیل دورکیم دربارهی خودکشی؛ انواع و ریشهها (نوشته)
اصطلاح خودکشی به مرگی گفته میشود که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، ناشی اقدام خود قربانی است که میداند کارش این نتیجه را به دنبال خواهد داشت.
دورکیم درکتاب تقسیم کار خود براین اعتقاد است که خودکشی همراه با تمدن ظاهر میشود و یا حداقل آن چه به شکل خودکشی در جوامع فروتر ملاحظه میشود ، خصوصیات ویژه ای دارد.
او میزان خودکشی و درجهی پیوستگی افراد در گروههای اجتماعی (همبستگی و انسجام اجتماعی) را مرتبط به یکدیگر میدانست. همچنین میزان خودکشی در گروههای مختلف اجتماعی را به خصایص این گروهها ربط می داد تا به این طریق به علل اجتماعی خودکشی دست یابد.
دورکیم طبیعت بشر را با رجوع به مفهوم واقعیتهای اجتماعی تبیین میکند. به نظر وی واقعیتهای اجتماعی تاثیر به سزایی در شیوهی عمل کردن، فکر کردن و احساس کردن ما دارد و این واقعیتها بین شماری از مردم مشترک است. هر چند ظاهراً این واقعیتها نسبت به افرادی که در یک جامعه زندگی میکنند، اموری خارجی و بیرونی محسوب میشوند، اما بر وی اقتدار آمرانهای را اعمال میکنند.
نتایج بررسیهای دورکیم درباره ریشههای خودکشی:
خودکشی در بین مردان نسبت به زنان، بیشتر است.
در میان مجردها نسبت به دارندگان رابطه جنسی.
در بین افراد بدون فرزند نسبت به افراد فرزنددار.
در میان پروتستانها نسبت به کاتولیکها و یهودیان بیشتر است.
در میان سربازان نسبت به غیرنظامیان بیشتر است.
در زمان صلح نسبت به زمان جنگ بیشتر است. (برای مثال، میزان خودکشی در فرانسه کودتای لوئیس _ناپلئون بناپارت کاهش یافت. همچنین، جنگ، میزان خودکشی را کاهش داد؛ پس از سومین جنگ استقلال ایتالیا -جنگی که سال ۱۸۶۶ بین اتریش و ایتالیا شروع شد- میزان خودکشی در هر دو کشور، ۱۴ درصد کاهش یافت).
او نتیجه گرفت که هرچه سطح تحصیلات بالاتر باشد، احتمال اینکه فرد خودکشی را انتخاب کند بیشتر است؛ با این حال، دورکیم ثابت کرد که همبستگی بین دین و میزان خودکشی افراد، بیشتر از سطح تحصیلات افراد است؛ به طور مثال یهودیان بهطور کلی، تحصیلات بالایی داشتند ولی درصد خودکشی در آنها پایین است.
دورکیم در نظریه خود انواع خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است:
۱_ خودکشی خودخواهانه: دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای سنت فردگرایی، استقلالطلبی افراد، خوداتکایی و خودکفایی میباشند، میداند .
در چنین جوامعی تضعیف روح جمعی، بیطرفی سازمانهای اجتماعی در مسئولیتهای فردی، غلبه مناسبات و روابط رسمی بر روابط اولیه و صمیمانه، عدم تعلق عمیق فرد به گروه، کمبود یا اختلال شدید همانندسازی با گروههای اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی عاطفی و روانی سازمانها از فرد، سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی میگردد. در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابستهاند و رفتاردخود را بنا به میل شخصیشان تنظیم میکنند و ارزشهای حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تاثیری ندارد.
ویتنی پوپ استدلال دورکیم را دربارهی خودکشی خودگرایانه به اختصار زیر جمعبندی میکند :
«هر چه میزان کنش متقابل اجتماعی کمتر باشد، احساسات جمعی ضعیفتر است؛ هرچه احساسات جمعی ضعیفتر باشد، یگانگی اجتماعی ضعیفتر است؛ هر چه یگانگی اجتماعی ضعیفتر باشد، افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر دارند؛ هر چه افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر داشته باشند، در زندگی معنای کمتری مییابند و میزان خودکشی اجتماعی زیادتر میشود».
۲- خودکشی دگرگرایانه: خودکشی دگرخواهانه بیشتر در جوامع ابتدایی و به صورت یک وظیفه اجتماعی تجلی پیدا میکند؛ مثل رسم ساتی هندوان یا خودکشی مردان درآستانه سالمندی وافراد بیمار در قبایل فیجی ومانگا.
در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا، تعلق گروهی بسیار عمیق و همانندسازی با گروه بسیار شدید است تا حدی که موجودیت فردی مستقل از موجودیت گروهی نامفهوم قلمداد میشود. درمجموع میتوان گفت که در این گونه جوامع، تقسیم کار محدود، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت در آداب و رسوم مشترک میباشد.
۳- خودکشی آنومیک: خودکشی ناشی از نابسامانی بیانگر انحطاط اخلاقی فرد و عدم جهتگیری اجتماعی است که با تحولات چشمگیر اجتماعی و اقتصادی، مرتبط است. این خودکشی، محصول مقرراتزدایی اخلاقی و عدم تعریف خواستههای مشروع از طریق محدودسازی اخلاق اجتماعی است که میتواند معنا و نظمی را بر وجدان فرد تحمیل کند.
این نوع (از دید دورکیم)، نشانه شکست توسعه اقتصادی و تقسیم کار در تولید همبستگی ارگانیک است؛ دورکیم توضیح میدهد که در چنین جوامعی، بینظمی اخلاقی، حاکم است و افراد، حدود خواستههای خود را نمیدانند و از جایگاه خود در جامعه، آگاهی چندانی ندارند و دائماً در ناامیدی هستند. این خودکشی میتواند موقعی رخ دهد که آنها از جهت ثروت، دچار تغییرات شدیدی همچون: بحران اقتصادی یا دستاوردهای بادآورده باشد که در هر دو مورد، انتظارات پیشین از زندگی، کنار گذاشته میشود و انتظارات جدیدی ایجاد میشود تا بتوانند وضع جدید خود را در راستای محدودیتهای جدید، هماهنگ کنند.
۴- خودکشی تقدیرگرایانه: این خودکشی نوعی عکسالعمل به بازبینی ،کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است؛ زمانی که جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به «ایجاد نظمی دستوری» میزند و فرد به شدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قراردارد وهرچیزی تحدید شده، کنترل شده، منظم ،خشک و بیروح است. دراین مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری، نمیتواند اهداف و راه های رسیدن به آنها را فراهم کند.
منبع: سایت ویکیپدیا
خودکشی به مثابهی رواندرد (مقاله)
تظاهرات خشم در افسردگی؛ پویاییهای سرکوبناپذیر (نوشته)
نویسنده: هدا خطیبی ـروانپزشک
مسدود شدن جریان خشم به سمت بیرون یا موضوع برانگیزاننده، مسیر آن را به سمت درون یا موضوعی نامرتبط منحرف میکند. تغییر جهت جریان خشم یک پویایی روانشناختی است که یکی از شرایط زمینهساز آن، قرار گرفتن منشأ تولید خشم، در جایگاهی دور از دسترس، انتقامجو یا تهدیدکننده است. خشمِ احساسشده، در برخورد با محیط حاکم ناپذیرا، در وضعیتی محبوس، مبدّل، تغییر مسیر یافته به سمت خود و تغییر شکل یافته به صورت افسردگی، به حیات خود ادامه میدهد. خودسرزنشگری، احساس بیارزشی، احساس پوچی، میل به خودکشی، ‘تظاهرات خاموشی’ از خشم، در وضعیتی معطوف شده به سمت درون هستند.
گویش یک فرد افسرده بسیاری از اوقات دربردارندهی ابراز بیرحمانهی سرزنش، بیارزشسازی و خشم نسبت به خود است. تا جایی که خود را مستحق تنبیه، تباهی و مرگ میداند. چنین دیالوگی میان فرد افسرده با خویش، در جایی، همانندسازی با زبان مراقبان اولیه و منابع قدرت مهم زندگیاش است در روشی که او را مورد خطاب قرار میدادهاند؛ و از زاویهای دیگر، تغییر جهت جریان خشمی به سمت خود است که امکان ابراز آن به سمت منابع قدرت تهدیدکننده وجود نداشته است. با پویاییهای مشابهی، جامعه ما در معرض سقوط به یک افسردگی اساسی عمیق قرار دارد. قرار گرفتن واحدهای سازندهی یک اجتماع مورد متهمسازی در سطح وسیع، و از آن سو انسداد جریان خشم، میتواند منجر به درونیسازی خودشکنانهی خشم در روان تکتک اجزای سازنده این ساختار جمعی شود.
برخورد ایذایی و تباهکننده با جریان ابراز خشم، جامعه ما را با تظاهراتی در سطوح دیگر مواجه میکند. نظریهی روانکاوانهی رونالد فربرن بر این باور استوار است که ابعاد غیرقابلفهم یا توجیهناپذیر از رفتار منبع قدرت، در تلاشِ ناخودآگاه برای قابلفهم شدن یا تغییر داده شدن، به دنیای درون برده میشوند و تبدیل به بخشی از منش فرد میشوند. بر این اساس، همانندسازی با یک ویژگی آسیبرسان، نوعی حفظ مخفیانهی رابطه با آن، در تلاش ناامیدانه برای تغییر آن ویژگی است. حرکت یک جامعه به سمت ناامیدی از تغییر یا فهم رفتاری در منبع قدرت، میتواند او را به سمت درونیسازی ویژگیهای مخرب در رفتار آن منبع قدرت ببرد. تنیدهشدن ابعاد پرخاشگرانه و غیرقابلفهم در رفتار حاکمان، با تار و پود روان جمعی ما، میتواند عرصههای کوچک و بزرگ زندگی روزمرهمان را تبدیل به میدانهای متهمسازی، اثبات برتری، غلبه، قدرتنمایی، و بیشفقتی کند. پویاییهای بدخیمی که نیروی تحلیلبرندهی آنها از درون، به سادگی درمانپذیر نخواهد بود.
منبع: کانال تلگرامی علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
پیشگیری
خودکشی، باورهای غلط و واقعیت (تصویر)
منبع: این آدرس
عوامل خطر و محافظتکنندهی در پیشگیری از خودکشی (اینفوگرافیک)
منبع: این آدرس
نشانههای فردی که قصد خودکشی دارد (اینفوگرافیک)
منبع: این آدرس
توصیههایی برای پیشگیری از خودکشی دانشآموزان (تصویر)
منبع: مرکز بهداشت غرب تهران
نشانههای افسردگی در سالمندان (اینفوگرافیک)
منبع: این آدرس
افسردگی یک بخش طبیعی از فرآیند پیر شدن نیست (نوشته)
افسردگی در هر سنی میتواند اتفاق بیفتد اما برای شناسایی آن در سالمندان نیاز به ملاحظات ویژهای وجود دارد. افسردگی در سالمندان تفاوتهای عمدهای با افسردگی در بزرگسالان جوان دارد. در دوران سالمندی، بر خلاف سنین پایین تر، علل محیطی و عروقی نقش برجستهتری در بروز افسردگی، نسبت به عوامل ژنتیکی دارد. همچنین تجربهی سالمندان از افسردگی، بسیاری از اوقات در قالب گزارش علائم جسمانی (سردرد، کمردرد، خستگی)، و مشکلات شناختی (فراموشی، کاهش سرعت تفکر و استدلال)، و متفاوت با تجربهی آشکار اندوه و ناامیدی در سنین دیگر است. به همین دلیل، در بسیاری از موارد، علائم افسردگی در یک فرد سالمند، توسط خود او و اطرافیان، به کاهش قدرت حافظه، درد و مشکلات جسمی ناشی از فرآیند پیری نسبت داده میشود و وجود یک اختلال روانشناختی قابل درمان در او، نادیده گرفته میشود.
بر اساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت (WHO)، افسردگی در حدود ۷ درصد از سالمندان سراسر جهان را تحتتاثیر قرار میدهد که در حدود ۹۰ درصد از آنها درمان متناسب را دریافت نمیکنند و افسردگی درمان نشده باعث تشدید مشکلات جسمی، تسریع روند مرگ و میر، و افزایش احتمال خودکشی در آنها میشود. همچنین تخمین زده میشود که در حدود ۲۵ درصد از سالمندان، از افسردگی تحت-بالینی (وجود علائم افسردگی کمتر از میزان مورد نیاز برای تشخیص گذاری بالینی) رنج میبرند. که شناسایی و حمایت از این گروه نیز در غالب موارد تا پیشرفت به سمت افسردگی اساسی به تعویق میافتد یا حتی پس از تبدیل به افسردگی اساسی نیز مورد غفلت واقع میشود. یکی از دلایل این نادیدهگیری از سوی بیمار، اطرافیان و حتی درمانگران، باور نادرست به این موضوع است که، افسردگی یک قسمت طبیعی از فرآیند پیر شدن است.
برای شناسایی یا ظن به وجود افسردگی، به عنوان یک “اختلال” در سالمندان، نیاز به توجه به سه دستهی کلی از نشانهها در آنها وجود دارد:
1. نشانه های رفتاری
2. نشانه های جسمانی
3. نشانه های شناختی
آگاهی از علائم هشدار در هریک از این سه حوزه، در شناسایی زودهنگام افسردگی در عضو سالمند خانواده و حمایت از او برای دریافت به موقع درمان، کمککننده است:
نشانههای رفتاری: بیلذتی(Anhedonia)-فقدان احساس خوشحالی در ارتباط با موضوعاتی که تا پیش از بروز افسردگی برای فرد لذت بخش بوده اند-، بیقراری، خشم، کرختی و بیتفاوتی، کاهش توانایی برای مراقبت از خود، احساس سربار بودن برای دیگران، احساس ناامیدی، احساس گناه نامتناسب با شرایط، اضطراب، تحریک پذیری، انزوا و کناره گیری از افراد و فعالیت های معمول گذشته، کاهش اعتماد به نفس، و میل به تنهایی.
نشانه های جسمانی: درد مفرط، احساس خستگی و کاهش انرژی، افزایش یا کاهش اشتها و وزن، افزایش یا کاهش میزان خواب، کاهش سرعت حرکات و راه رفتن، تغییرات عروقی در مغز یا سایر نقاط بدن.
نشانه های شناختی: حواسپرتی، بلاتصمیمی، اختلال حافظه، مشکل در تمرکز، و کاهش قدرت استدلال، حل مسئله و برنامه ریزی.
در صورت مشاهدهی این علائم در یکی از نزدیکان سالمند، یکی از اولین اقدامات مورد نیاز، معاینهی طبی برای رد کردن مشکلات جسمانی زمینهساز علائم روانشناختی، و یا افسردگی به عنوان عارضهای از مصرف برخی داروهاست. در صورت رد شدن علل طبی زمینهساز افسردگی، دریافت کمک حرفهای برای درمان دارویی و روانشناختی متمرکز بر علائم افسردگی، ضرورت مییابد.
تشخیص و درمان افسردگی در سالمندان، اگرچه با پیچیدگیهای خاص خود مواجه است، اما آگاهی از علائم وجود این “اختلال” و گوش به زنگی نسبت به آنها، دریافت به موقع درمان و تجربهی دوران سالمندی به عنوان بخشی غنی و معنادار از زندگی را ممکن میکند.
منبع: کانال تلگرامی علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
کاش همهی آدمها این ده نکته را راجع به خودکشی میدانستند. (مقاله)
پیشگیری از خودکشی در مشاغل مختلف (مجموعه مقاله)
منبع: معاونت امور درمان
مداخله
درصورت مواجهه با فرد دارای افکار خودکشی، چه کارهایی انجام دهیم یا از انجام چه کارهایی خودداری کنیم؟ (نوشته)
۱_ زمان را از دست ندهید و منتظر نمانید تا ببینید آیا او احساس بهتری پیدا میکند یا نه؟ شرایط بحرانی است و ممکن است هر لحظه با تصمیم یا اقدامی پیش بینی نشده از جانب او برای خودکشی مواجه شوید.
این افراد اغلب باور ندارند که میتوان به آنها کمک کرد، بنابراین بهتر است در کمک به آنها پیش قدم شوید. نباید منتظر بمانیم تا شخص با ما تماس بگیرد یا حتی به تماسهای ما پاسخ دهد. باید به او سر بزنیم، دوباره تماس بگیریم، او را دعوت کنیم.
2- اگر در کنار او هستید و او با شما در مورد اینکه قصد خودکشی دارد، صحبت میکند: در درجه اول خونسردی خودتان را حفظ کنید و هیجان شدید و منفی نشان ندهید. اجازه دهید با شما احساس راحتی کند؛ به این ترتیب که از او بخواهید احساساتش را با شما در میان بگذارد و با جدیت و همدلی به حرف هایش گوش کنید. وقتی فردی درباره قصدش از خودکشی صحبت میکند، نیاز دارد کسی به او اهمیت بدهد و دلیل ناراحتیاش را جویا شود. از او بپرسید: چرا به خودکشی فکر میکند؟ آیا در ذهنش برای خودکشی برنامه ریزی کرده؟ آیا وسیله ای برای خودکشی تهیه کرده؟ آیا به زمان و مکان مشخصی برای اقدام به خودکشی فکر کرده ؟ اگر به این سوالات پاسخ مثبت داد، نترسید و سریع واکنش منفی نشان ندهید. در عین حال او را به حال خودش نگذارید و به او اطمینان دهید که در این مسیر همراه او هستید. می توانید به او بگویید:” متاسفم که آنقدر حالت بد است. آیا اتفاقی افتاده که این احساس را داری؟ من چطور میتوانم به تو کمک کنم؟” در مورد او پیش داوری و قضاوت نکنید و از جملاتی مثل” احمقانه است”، “فیلم بازی نکن”، “داری بزرگش میکنی”، “هیچ چیزی ارزش خودکشی ندارد”، “خودکشی هیج کمکی بهت نمیکند”، “تو فقط میخواهی جلب توجه کنی”، “تو خودکشی نمیکنی”؛ بپرهیزید.
همچنین از جملاتی مانند: «آره، زندگی بی معناست» یا «دنیا پر از بی عدالتی است» “این قدر شرایطتت سخت است که من هم به جای تو بودم به خودکشی فکر می کردم” استفاده نکنید، چون فردی که قصد خودکشی دارد به احتمال زیاد از زندگی ناامید شده است و این حرف شما را به عنوان تائیدی بر افکار خودش می شنود. زمانی را باید به فردی که قصد خودکشی دارد اختصاص دهید، تا از ناراحتیها و دغدغههایش صحبت کند، احساسات خود را بیان کند و تا حدی برای تخلیه هیجانی فرصت داشته باشد. پس این زمان را با پرداختن به داستان زندگی خودتان و بیان مصیبتهای خود از بین نبرید. در صحبت هایتان از کلمه «باید» استفاده نکنید؛ چون در این صورت، خودتان را در مقام مرجع قدرت قرار دادید و به این ترتیب او را از خودتان دور می کنید؛ به عنوان مثال به جای اینکه به او بگویید «تو حتما باید برای درمان اقدام کنی» جمله «موافق هستی به یک کلینیک زنگ بزنم و یک نوبت برای جلسه مشاوره برایت بگیرم تا درباره ی مشکلاتت بیشتر صحبت کنی؟» را به کار ببرید. ممکن است شخصی که قصد خودکشی دارد از شما در خواست کند این موضوع را با کسی مطرح نکنید. اما رازداری در این موقعیت مجاز نیست. این موضوعی نیست که به تنهایی بتوانید آن را مدیریت کنید. پس میتوانید به او بگویید «قول می دهم به هر کسی که تو نمیخواهی از این موضوع با خبر شود چیزی نگویم ولی من برای اینکه بتوانم به خوبی از تو حمایت کنم به کمک تخصصی نیاز دارم چون به تنهایی از عهده آن بر نمیآیم».
۳- اگر فکر میکنید تصمیم او برای خودکشی جدی است در کنار او بمانید، تا زمانی که شخص دیگری که مورد اعتماد اوست بتواند پیش او باشد.
4_ با توجه به شناختی که از او دارید، حدس بزنید چه چیزی او را آرام میکند؟ اگر میبینید حضور شما باعث آرامش او شده است، دستان او را بگیرید، به او گوش دهید و به صحبت کردن با او ادامه دهید. به او بگویید چقدر برای شما ارزشمند است و نگرانش هستید. اگر آرام بود و موقعیت را مناسب دیدید ،خاطرات خوبی که از او به خاطر دارید ( خوبی هایش، موفقیت هایش، تلاش هایش و ..)را روایت کنید.
5_حتما فردی که قصد خودکشی دارد را به یک مرکز درمانی (روان پزشک یا روان درمانگر )معرفی کنید و روی خودتان به عنوان کسی که از پس تکانه های خودکشی او بر می آیید حساب نکنید.فردی که قصد خودکشی دارد ،رفتارها و تصمیم هایش قابل پیش بینی نیست. پس او را تشویق کنید تا برای درمان اقدام کند. اگر پزشک دارویی تجویز کرد، مطمئن شوید که فرد آن را طبق دستور پزشک مصرف میکند.داروها را به تعداد محدود،برای مصرف روزانه جهت درمان فرد در اختیار او قرار دهید.
6_برای پیشگیری از خودکشی محیط خانه را امن نگاه دارید، اگر داروهایی دارید که میتواند به وسیله آنها به خودش آسیب برساند، محفظه حاوی بستههای دارو را قفل کنید.حواستان باشد اسلحهای در خانه نباشد. وسایل نوک تیز نزدیکش نباشد و تا حد امکان تنهایش نگذارید.بدون آنکه متوجه شود ،او را تحت نظر داشته باشید.
7_باید هر محرکی، مانند سالگرد فوت، استرس ناشی از مشکلات روابط و … شناسایی شود. باید شماره تماس روانپزشک فرد و همچنین دوستان و اعضای خانواده که در مواقع ضروری لازم است، را داشته باشیم.
8- به ایجاد تغییرات مثبت در سبک زندگی فکر کنید و برایش برنامه ریزی کنید.به طور مثال فرد را به داشتن رژیم غذایی سالم، خواب کافی و بیرون رفتن در هوای خوب برای حداقل 30 دقیقه در روز تشویق کنید. ورزش کردن هم باعث کاهش استرس و داشتن احساس بهتر میشود.
9-حمایت خود را به مدت طولانی ادامه دهید. حتی پس از گذراندن بحران، با فرد در تماس باشید و به طور منظم به او سر بزنید. حمایت ما برای اطمینان از اینکه عزیزمان در مسیر بهبودی باقی میماند، حیاتی است.
منبع: وبسایت «آیات»
در بحران خودکشی نزدیکانمان، از چه ارگانهایی میتوانیم کمک بگیریم؟ (اینفوگرافیک)
منبع: وبسایت «آیات»
پایگاه های خدمات اجتماعی (عکس)
منبع: سازمان بهزیستی کشور
پیشگیری و مداخله در خودکشی برای فردی که در معرض خودکشی است. (معرفی اپلیکشین)
این اپلیکیشن برای پیشگیری و مداخله در خودکشی است.
این نرم افزار را می توانید روی گوشی موبایل خود داشته باشید.
دلایلی برای زنده ماندن (معرفی کتاب)
کتاب دلایلی برای زنده ماندن به قلم مت هیگ، روند بهبودی یک افسر
دگی شدید را از زبان خود نویسنده که این بیماری را پشت سر گذاشته، روایت میکند.
مهمترین نکتهای که مت هیگ در این کتاب بر آن تأکید دارد، تأثیر قدرت عشق ورزیدن و دوست داشته شدن است.
یکی از جذابترین نکات این کتاب که آن را کمی با آثار انگیزشی دیگر متفاوت میسازد، بحث و گفتگویی جنجالی است که نویسنده میان خود اکنون و خود پیشینش ارائه میدهد. در حقیقت خود پیشین نماینده روحیه افسرده و ناامیدانه است که دائما به همه چیز نگاه منفی دارد و خود اکنونش نسخۀ بهبودیافته و امیدوار به زندگی است که ارزش حقیقی زندگی را دریافته است.
کتابخانهی نیمه شب (معرفی کتاب)
تا به حال به این فکر کردهاید که یک انتخاب میتواند سرنوشت شما را به کلی تغییر دهد؟ یا اگر این فرصت را داشتید تا دوباره به گذشتهی خود سفر کنید، دست به چه انتخابهایی میزدید؟
بیشتر ما در زندگی پا روی رویاهایمان گذاشتهایم و حسرت انجام دادن کارهای زیادی را داریم. حقیقت این است که ما هرگز قادر نیستیم تمام زندگیهایی که دوست داریم را تجربه کنیم؛ هیچ وقت نمیتوانیم تمام مهارتهای مورد علاقهمان را یاد بگیریم؛ اما میتوانیم با خواندن رمانی این تجربه لذتبخش را در زندگی به دست آوریم.
فرض کنید بین زندگی و مرگ کتابخانهای بیانتها وجود دارد. هر کتاب فرصتی برای امتحان زندگی دیگریست که میتوانستید تجربه کنید؛ زندگیهایی که مملو از تصمیمهای بزرگ و کوچک هستند. در این شرایط دست به چه انتخابهایی میزدید؟ چه چیزهایی را در زندگی کنونیتان تغییر میدادید؟ آیا با تغییر انتخابهایتان باز هم همین سرنوشت را داشتید؟ کتابخانه نیمه شب (The midnight library) به شما این فرصت را میدهد که تمام زندگیهایی که میتوانستید داشته باشید را تجربه کنید.
مت هیگ در این کتاب سرگذشت دختری به نام نورا را به تصویر میکشد که از زندگی ناامید و خسته شده است و قصد خودکشی دارد. اما دقیقاً در جایی بین زندگی و مرگ روزنهی امیدی را میبیند که با کمک آن میتواند سرنوشتش را تغییر دهد. او با وارد شدن به کتابخانهی نیمه شب این فرصت را دارد تا تمام زندگیهایی که میتوانست داشته باشد را مشاهده کند؛ که اگر دست به انتخابهای بهتری میزد، برایش چه پیش میآمد. اما قبل از تمام این فرصتها او باید به این سوال پاسخ دهد «بهترین راه برای زندگی کردن کدام است»؟
بعد از خودکشی
باید ها و نباید های پس از خودکشی (نوشته)
بازماندگان فردی که در اثر خودکشی فوت کرده است در شرایط بسیار دشواری هستند. حمایتهای عاطفی و روانی خود را از بازماندگان فردی که خودکشی کرده دریغ نکنید، اما در مورد علت خودکشی فرد تجسس نکنید؛ چرا که تصمیم به خودکشی معمولا بسیار پیچیدهاست و تجسس در این زمینه توسط اطرافیان به خانوادهی او کمکی نمیکند.
خانواده و دوستان متوفی علاوه بر عواطف مربوط به سوگ، احساسات زیر را هم تجربه میکنند:
- احساس شرم ناشی از بیآبرویی.
- وحشت جهنمی شدن فردی که خودکشی کرده (بنا به برخی باورهای مذهبی).
- عذاب وجدان بیش از اندازه دربارهی مسئولیت خودکشی فرد متوفی.
شما تلاش کنید که این باورهای مایوسکننده و رنجآور را تایید و تقویت نکنید. در صورت شدید یا پایدار بودن این افکار در بازماندگان، ممکن است در ادامه آنها نیاز به مشاورهی تخصصی داشتهباشند.
در حضور جمع از به زبان آوردن چنین جملاتی پرهیز کنید:
خودش را نجات داد…
خودش را راحت کرد…
وای… چه جراتی داشته؟!
چرا این کار را کرد؟ مگه چه مشکلی داشته؟ مگه توی زندگیش چی کم داشته؟
در صورتی که علت مرگ متوفی خودکشی است از به تاخیر انداختن مراسم تشیع جنازه، خاکسپاری و دیگر آئین های سوگواری خودداری کنید.
اگر فردی از نزدیکان شما بهعلت خودکشی فوت شدهاست به نیروهای انتظامی، پزشکی قانونی، مراجع قضایی و سایر افراد و مراجع ذیربط واقعیت را بگوئید و علت مرگ را چیز دیگری جلوه ندهید.
هرگز از صحنهی خودکشی عکسبرداری و فیلمبرداری نکنید و آن را نه برای خودتان ذخیره کنید و نه هرگز در فضای مجازی آن را منتشر کنید، چرا که این اقدام میتواند آسیب و ترومای جدی روانی برای مخاطبان ایجاد کند.
پخش خبر مربوط به خودکشی یک نفر در بین مردم و به خصوص نوجوانان و جوانان ممکن است به افزایش میزان خودکشی در محله یا منطقه منجر شود. پس هم خودتان خبر خودکشی را پخش نکنید و هم دیگران را از این کار منع کنید.
منبع: وبسایت «آیات»