نسخهی آماده شده برای چاپ را میتوانید از اینجا دریافت کنید. این بولتن برای چاپ در 4 صفحه با قطع A4 یا یک برگ A3 تنظیم شده است.
نسخهی آماده شده به صورت دفترچه را از اینجا دریافت کنید.
******
به اقتدای پیشوای عشق
فرازهایی از سیره و سخنان پیامبر اکرم(ص)
* سوره احزاب، 21: همانا برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مىکند.
* سوره آلعمران، 31: [ای پیامبر،] بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.»
* سوره نساء، 59: هر گاه در امری اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیکفرجامتر است.
* امام حسین(ع)، از پیامبر خدا(ص) روایت نمود: کسی که دینش را از راه تفکر در نعمتهای خدا، و تدبر در کتاب او و فهم سنت من به دست آرد، کوهها بجنبند و او از جا نجنبد. و کسی که دینش را از دهان افراد فراگیرد و دنبالهرو آنان شود، افراد او را به هر سو ببرند و دینش در معرض بزرگترین زوال است. (گزیدهای از سخنان امام حسین(ع)، محمد حکیمی، ص44)
* پیامبر اکرم(ص): همانا من برانگیخته شدهام تااخلاقهای نیکو را به کمال رسانم.(میزانالحکمه، ص1531)
* پیامبراکرم(ص): همانا نزدیکترین شما به من در فردا [ی قیامت] و سزاوارترین شما به شفاعت من، راستگوترین، امانتدارترین، خوش اخلاقترین و نزدیکترین شما به مردم است. (میزانالحکمه، ص2799)
* پیامبراکرم(ص): سوگند به آن که جانم در دست اوست کسى جز شخص مهربان به بهشت نمیرود. عرض کردند: «همه ما دلرحم و مهربانیم»، فرمود: «نه، مگر آنگاه که به عموم مردم مهربانى کنید.» (میزانالحکمه، ص1997)
* یکی گفت: «خداوندا! مرا و محمد را بیامرز»، پیغمبر(ص) فرمود: «هر آینه آمرزش وسیع خداوند را از مردم باز داشتی». (خاتمالنبیّین، سید علی کمالی، انتشارات اسوه، ص 225)
* هنگامی پیامبر اکرم(ص) در تشییع جنازهی یکی از یهودیان مدینه شرکت کرد. گروهی از صحابه نیز از آن حضرت تبعیت کردند و در تشییع شرکت نمودند، ولی بالاخره ناخشنودی خود را ابراز داشتند. پیامبر(ص) ایشان را مخاطب قرار داد و پرسید: «آیا این یهودی انسان نبوده است؟» (سیرهی نبوی، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات دریا، ج2، ص78)
* از امام حسن مجتبی(ع) دربارهی سیره رسول خدا(ص) نقل شده است که: «به خدا سوگند آن حضرت(ص) در را بر روی خود نمیبست، خود را از دیگران پنهان نمیساخت، صبح و شبی بر او نمیگذشت که او را نیابند … بلکه آن حضرت(ص) در میان مردم و در حضور آنان بود. هر کس مایل بود، میتوانست او را ملاقات کند.» (سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، حسین جوانمهر، انتشارات کتاب مبین، ج1، ص107)
* اصحاب صُفّه گروهی از اصحاب رسولخدا(ص) بودند که خانه نداشتند و به روزگار رسولخدا(ص) درمسجد مىخوابیدند و روزها هم در سایهی آن پناه مىگرفتند و جایی جز مسجد نداشتند. پیامبر(ص) شبها به هنگام غذا خوردن آنان را فرا مىخواند و گروهی را میان اصحاب خود تقسیم مىکرد که با آنها غذا بخورند و گروهی هم با خود پیامبر(ص) غذا مىخوردند. (میزانالحکمه، ص6197)
* عموى ابورافع بن عمرو غِفارى میگوید: زمانى که بچّه بودم، به درخت خرمایى که متعلّق به انصار بود، سنگ مىزدم. پیامبر(ص) آمد. به ایشان گفته شد: «پسر بچّهاى به نخل ما سنگ مىزند!» مرا نزد پیامبر(ص) بردند. فرمود: «پسر جان! چرا به نخل، سنگ مىزنى؟» گفتم: «خرما مىخورم.» فرمود: «به نخل، سنگ نزن؛ ولى از خرماهایى که پاى آن ریخته است، بخور.» سپس دستى به سرم کشید و فرمود: «خدایا! شکمش را سیر گردان.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ج8، ص23)
* پیامبراکرم(ص): پنج کار است که تا زنده هستم رهایشان نمىکنم: غذا خوردن روی زمین با بندگان، سوار شدن بر الاغ برهنه، دوشیدن بز با دست خودم، پوشیدن لباس پشمینه و سلام کردن به کودکان، تا این کارها بعداز من سنت شود. (میزانالحکمه، ص6197)
* شخصی به ابوذر گفت: «اى ابوذر! مرا به کارى راهنمایى کن که هرگاه بنده آن را انجام دهد، به بهشت مىرود.» [ابوذر] گفت: پیامبر خدا فرمود:«ایمان آوردن به خدا.» [سپس ابوذر ادامه داد:] گفتم: «اى پیامبر خدا! آیا همراه ایمان، عملى هم باید باشد؟» فرمود: «از آنچه خدا به شخص روزى کرده است، بخششى کند.» گفتم: «اى پیامبر خدا! اگر نادار بود و چیزى نداشت[، چه کند]؟» فرمود: «سخن نیک بگوید.» گفتم: «اگر اَلکن بود و زبانش یارى نکرد؟» فرمود: «شکست خوردهاى را یارى دهد.» گفتم: «اگر ناتوان بود و قدرتى نداشت؟» فرمود: «براى کسى که کارى بلد نیست، کارى انجام دهد.» گفتم: «اگر خودش کارى بلد نبود؟» پیامبر خدا رو به من کرد و فرمود: «نمىخواهى در دوستت، خیرى (هنرى یا نقطه مثبتى) باقى بگذارى؟» سپس فرمود: «آزارش را به مردم نرساند.» گفتم: «اى پیامبر خدا! همهی این کارها آسان است!» فرمود: «سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست، هر بندهاى که به یکى از این کارها عمل کند و قصدش رضایت خدا باشد، آن کار در روز قیامت، دست او را مىگیرد و رهایش نمىکند تا اینکه او را به بهشت ببرد.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص483)
* پیامبر اکرم(ص): لبخند زدن تو به روی برادرت صدقه است، امر به معروف تو صدقه است، نهی از منکر تو صدقه است و نشان دادن راه به کسی که راه بلد نیست صدقه است، برداشتن سنگ و خار و استخوان از سر راه صدقه است، خالی کردن آب از دلو خود به دلو برادرت صدقه است. (میزانالحکمه، ص3041)
* پیامبراکرم(ص): غذا چون چهار خصلت را داشته باشد، تمام و کامل است: از راه حلال بهدست آمده باشد، دستهای فراوانی به سوی آن دراز شود، با نام خداوند متعال شروع شود، با حمد و شکر او پایان پذیرد. (ترجمه الحیاه، ج 5، ص 317)
* پیامبراکرم(ص): بدترین غذا، غذای ولیمه است، افراد سیر به آن دعوت مىشوند و گرسنگان از آن منع مىگردند. (میزانالحکمه، ص3275)
* از رسول خدا(ص) پرسیدند: «کدام طعام خبیثتر است؟» فرمود: «آن که بخوری و دیگری [که نمیخورد] به تو نگاه کند». (خاتمالنبیّین، ص 563)
* پیامبر اکرم(ص): از بهترین اعمال در نزد خدا، خنک کردن جگرهای سوخته و سیر کردن شکمهای گرسنه است. سوگند به آن کس که جان محمّد به دست اوست، به من ایمان نیاورده است آن بندهای که سیر بخوابد و برادر (یا همسایه) مسلمانش گرسنه باشد. (ترجمه الحیاه، ج 5، ص304)
* پیامبر اکرم(ص) درو کردن و چیدن میوه در شب را مکروه میداشت، مبادا فقرا محروم شوند. (خاتمالنبیّین، ص 194)
* ابوذر غفاری میگوید: پیامبر(ص) در سایهی کعبه نشسته بود که به نزد او رفتم. تا مرا دید که به سوی او میروم، فرمود: «آنان، به پروردگار کعبه سوگند، زیانکارترینند! آنان به پروردگار کعبه سوگند، زیانکارترینند!» پس مرا اندوهی فرا گرفت و به نفس نفس افتادم و با خود گفتم شاید از من کار بدی سر زده است. گفتم: «پدر و مادرم به فدایت، آنان کیانند؟» فرمود: «بیشترین مردم، مگر اینکه اموال را در میان بندگان خدا همین طور و همین طور، و با این دست و آن دست پخش کنند و اندکند این کسان.» (ترجمه الحیاه، ج 5، ص709)
* على(ع) جامهاى خرید، از آن خوشش آمد و آن را صدقه داد و فرمود: «از پیامبر خدا شنیدم که مىفرماید: هر که دیگران را بر خود مقدّم بدارد، خداوند در روز قیامت، در ورود به بهشت، او را مقدّم مىدارد.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص85)
* پیامبراکرم(ص): هر چه را که با چشم خود دیدى و دلت آن را خواست، براى خدا قرار ده، که این است تجارت آخرت؛ که خداى متعال مىفرماید: «آنچه نزد شماست، تمام مىشود، ولى آنچه نزد خداست، ماندنى است» [سوره نحل، 96]. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص327)
* پیامبراکرم(ص): بخشنده، به خدا نزدیک است و به بهشت نزدیک است و به مردم نزدیک است. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص203)
* پیامبراکرم(ص): هرگز خورشید طلوع نکرد، مگر اینکه در دو طرف آن، دو فرشته گماشته شدند تا با ندایى ـ که ساکنان زمین، به جز جن و اِنس، آن را مىشنوند ـ آواز دهند: «اى مردم! به سوى پروردگار خود بیایید؛ زیرا آنچه کم باشد و کفایتکننده، بهتر است از آنچه بسیار باشد و غافل کننده»؛ و هرگز خورشید غروب نکرد، مگر این که در دو پهلوىِ آن، دو فرشته آواز دادند: «بار خدایا! انفاقگر را زود عوض ده و خوددارى کننده [از انفاق] را زود بىچیز گردان.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص327)
* پیامبراکرم(ص): هر که مال خود را به اختیار، از نیکان دریغ کند، خداوند مالش را به اجبار، نصیب بَدان مىگرداند.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص329)
* پیامبراکرم(ص): هر کس برادر مسلمانش نیازمند شود که از او وامی بگیرد، ولی او وامش ندهد، خداوند در آن روزی که نیکوکاران را پاداش میدهد، بهشت را بر وی حرام میگرداند. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص443)
* روزی مردى دیرتر [از دیگر اصحاب] به نزد پیامبر خدا آمد. پیامبر(ص) فرمود: «چرا دیر کردى؟». گفت: «برهنگى باعث شد، اى پیامبر خدا!» فرمود: «آیا همسایهاى نداشتى که دو جامه داشته باشد و یکى را به تو عاریه دهد؟» گفت: «چرا، اى پیامبر خدا!» فرمود: «او برادر تو نیست.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص53)
* پیامبراکرم(ص): خداوند در روز قیامت به مردم آبادیای که در آن کسی شب را گرسنه به روز رسانده نگاه نمیکند. (ترجمه الحیاه، ج 4، ص 547)
* پیامبراکرم(ص): هرکه صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام ندارد از ایشان نیست و هرکه فریاد کمکخواهی مردی را بشنود و به کمکش نشتابد مسلمان نیست. (میزانالحکمه ، ص2555)
* امام علی(ع): بارها از پیامبر(ص) شنیدم که میفرمود: «ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان بدون ترس و لرز نستاند هرگز پاک نمیشود و روی سعادت نمیبیند». (نهجالبلاغه، نامه 53)
* پیامبراکرم(ص): محبوبترین دینها نزد خدا آیین حنیف است؛ پس هرگاه دیدى که امت من به ستمگر نمیگویند: «تو ستمگرى»، بىتردید از دست رفتهاند.(میزانالحکمه، ص1811)
* پیامبراکرم(ص): طاعت و نیکی آن است که جان بدان قرار گیرد و دل به آن آرام یابد و گناه آن چیزی است که جان بدان قرار نگیرد و دل به آن آرام نیابد، هرچند فتوادهندگان خلاف آن را به تو فرمان دهند. (میزانالحکمه، ص6761)
* امام حسین(ع)، به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: هر که فرمانراوایی ستمگر را ببیند که حرامهای خدا را حلال میشمرد، پیمان خدا را میشکند، با سنت رسول خدا مخالفت میکند و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز رفتار میکند، و نه با کردار خود بر او بشورد و نه با گفتار خود، آنگاه بر خداست که [در روز جزا] او را به همان جایگاهی در آورد که آن ستمگر را در میآورد. (سیرهی نبوی، ج2، ص226)
* پیامبراکرم(ص): به خوبی فرمان دهید، اگرچه خودتان به آن عمل نکنید و از زشتکاریها باز دارید، هرچند خودتان از همهی آنها اجتناب نکنید. (میزانالحکمه، ص3721)
* پیامبراکرم(ص): چون روز قیامت شود منادیای ندا دهد: کجایند ستمگران و یاران آنها؟ هر کسی که دواتی برای آنان لیقه کرده، یا سرِ کیسهای را برای آنان بسته، یا قلمی برای آنان در مرکّب فرو برده است. پس آنان را نیز با ستمگران محشور کنید. (میزانالحکمه، ص3381)
* پیامبراکرم(ص): هر کس با انجام کاری که خدا را ناخشنود مىکند فرمانروایی را خشنود سازد، از دین خدای عزّوجلّ خارج شده است. (میزانالحکمه، ص3335)
* پیامبراکرم(ص): هرگاه بدکار ستوده شود، عرش مىلرزد و پروردگار به خشم مىآید.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص381)
* پیامبراکرم(ص): دوست داشتنِ مدح و ثناى مبالغهآمیز، نسبت به دین، کور و کر مىسازد و خانهها را [از اهلش] خالى مىکند.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص377)
* پیامبراکرم(ص): هرکه نزد توانگری رود و از سر چشمداشت به آنچه او دارد در برابرش کرنش کند، دو سوم دینش از بین میرود. (میزانالحکمه، ص6853)
* پیامبراکرم(ص): فرو گذاشتن یک لقمه حرام، نزد خدا محبوب تر از خواندن دو هزار رکعت نماز مستحبّى است. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص553)
* پیامبراکرم(ص): هر کس حکمرانِ ستمگرى را مدح گوید و از سرِ چشمداشت به او، خود را در برابرش کوچک و خوار گرداند، همسفر او به سوى آتش خواهد بود.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص381)
* پیامبراکرم(ص): در دهان مدیحهسرایان خاک بپاشید. (خاتمالنبیّین، ص85)
* پیامبراکرم(ص): هر کس دوست داشته باشد که او نشسته باشد و مردم در برابرش بایستند، جایگاهش در آتش است.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص307)
* پیامبر خدا(ص) مشغول طواف خانه خدا بود که بند کفشش پاره شد. مردى بند کفش خود را باز کرد و به ایشان داد. پیامبر(ص) از پذیرفتن آن امتناع ورزید و فرمود: «این، نوعى امتیاز است و من امتیاز را نمىپذیرم.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص459)
* مردی را پیش پیامبر(ص) آوردند و گفتند: «این شخص میخواسته شما را بکشد.» پیامبر(ص) دستور داد او را رها کنند و با گذشتن از خطای او، قصاص قبل از جرم را مردود دانست و به آن مرد فرمود: «نترس، بر فرض که چنان قصدی هم داشتهای، اما بر من که دست نیافتهای.» (سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، ص127)
* پیامبراکرم(ص): روز قیامت بدترین مردم در پیشگاه خدا کسانی هستند که مردم از ترس گزندشان به آنها احترام بگذارند. (میزانالحکمه، ص2691)
* پیامبراکرم(ص): باید امر به معروف و نهى از منکر کنید، وگرنه خداوند بدانِ شما را بر خوبانتان مسلط مىگرداند و در این صورت نیکانتان دعا مىکنند ولى دعایشان مستجاب نمىشود. (میزانالحکمه، ص5705)
* پیامبراکرم(ص): هرگونه که باشید همانگونه بر شما حکومت میشود. (میزانالحکمه، ص6853)
* پیامبراکرم(ص): بدانید که آسیاب اسلام، به چرخش در آمده است. پس شما بر محور کتاب خدا بچرخید، هر جا که چرخید. بدانید که قرآن و سلطان، به زودى از یکدیگر جدا مىشوند، ولى شما از قرآن جدا نشوید. بدانید که به زودى امیرانى بر شما حاکم خواهند شد که آنچه براى خود حکم مىکنند، براى شما حکم نمىکنند، و اگر از آنها نافرمانى کنید، شما را مىکشند و اگر فرمانبردارى کنید، گمراهتان مىسازند. [گفتند: «اى پیامبر خدا! چه کنیم؟» فرمود:] کارى را که یاران عیسى بن مریم کردند: با ارّه پاره پاره شدند و به صلیب کشیده شدند[، امّا تسلیم باطل نشدند]. مردن در راه طاعت خدا، بهتر از زندگى در معصیت خداست. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص475)
* پیامبراکرم(ص): هر آینه گرههای اسلام یکییکی گشوده خواهد شد و هر گاه گرهی باز شود مردم به گره بعدی آن خواهند پرداخت. اولین گرهی که باز میشود زیر پا گذاشتن داوری عادلانه است و آخرینِ آن نماز. (میزانالحکمه، ص ۲۵۵۵)
* پس از جنگ بدر، پیامبر(ص) فرمان داد تا غنیمتها بهطور مساوی میان مردم تقسیم شود. سعد بن ابی وقّاص گفت: «ای رسول خدا، آیا به سواران که نگاهبانان و حامیان مردمند به اندازه ناتوانان سهم میدهی؟» پس پیامبر(ص) فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! مگر شما جز به برکت ناتوانان پیروز میشوید؟» (سیرهی نبوی، ج2، ص375)
* پیامبراکرم(ص): خدا را به یاد فرمانروایان امتم پس از خود میآورم … [و از آنان میخواهم که] درِ خانهی خود را به روی مردم مبندند که در این صورت قدرتمندان و توانگران ایشان، ضعیفانشان را خواهند خورد! (ترجمه الحیاه، ج3،ص522)
* پیامبراکرم(ص): همانا پیشینیان شما هلاک شدند، زیرا اگر بزرگی از ایشان دزدی میکرد رهایش میکردند و چون ضعیفی دزدی میکرد بر وی حد جاری میساختند. (میزانالحکمه، ص1049)
* پیامبر(ص) مردى از بنى اسد را مأمور جمع آورى زکات کرد. چون اموال زکات را آورد، گفت: «این براى شماست، و این هم به خود من هدیه شده است.» پیامبر(ص) بر منبر ایستاد … و پس از حمد و ثناى خداوند، فرمود: «چه شده است که کارگزار را مىفرستیم و وقتى مىآید، مىگوید: این، از آنِ توست و این، از آنِ من؟! چرا در خانهی پدر و مادرش نمىنشیند تا ببیند آیا باز هم براى او هدیه مىآورند یا نه؟! سوگند به آن که جان من در دست اوست، [آن کارگزار] هیچ چیز بر نمىدارد، مگر این که روز قیامت، آن را بر دوش خود خواهد کشید.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص371)
* پیامبراکرم(ص): هدایایى که به کارگزاران پیشکش مىشود، خیانت است.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص371)
* پیامبراکرم(ص): هر کس براى برادر خود وساطتى بکند و او به خاطر آن وساطت، برایش هدیهاى ببرد و او آن هدیه را بپذیرد، هر آینه به درِ بزرگى از درهاى ربا وارد شده است.(میزانالحکمه، ص6645)
* پیامبراکرم(ص): هدیه بر سه گونه است: هدیه جبرانى، هدیه رشوهاى [و تملّق آمیز]، و هدیه به خاطر خداوند عزّوجل.(میزانالحکمه، ص6651)
* پیامبراکرم(ص): ایمان هیچ بندهای درست نشود، تا آنکه دلش درست شود و دلش درست نشود، تا آنکه زبانش درست شود. (میزانالحکمه، ص5313)
* پیامبراکرم(ص): کسى که گفتارش را از کردارش به شمار نیاورد، گناهانش بسیار مىشود و عذابش حاضر مىگردد.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص329)
* پیامبراکرم(ص): آدمىزاده را همین گناه بس که با آبروى برادر مسلمانش بازى کند. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص537)
* پیامبراکرم(ص): براى دروغگویى آدمى، همین بس که هر چه مىشنود، بازگو کند.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص329)
* پیامبراکرم(ص): هر کس بر ضدّ فرد مسلمانی یا کافری ذمّی و یا هر کس دیگری از مردم، شهادت دروغ دهد، در روز قیامت، به زبانش آویزان میشود و با منافقان، در طبقهی زیرین دوزخ جای میگیرد. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص437)
* پیامبراکرم(ص): هان! هر کس خبر کار زشتی را بشنود و آن را افشا سازد، همانند کسی است که مرتکب آن شده است و هر کس عمل نیکی را بشنود و آن را در بین مردم شایع کند، همانند کسی است که آن را انجام داده است. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص441)
* پیامبراکرم(ص): اى جماعتى که به زبان اسلام آوردهاید و به دل، اسلام نیاوردهاید! در جستجوى لغزشهاى مسلمانان نباشید، که هر کس لغزشهاى مسلمانان را پىجویى کند، خداوند لغزش او را پى مىگیرد و هر کس که خداوند عیبجویى او کند، رسوایش مىسازد. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص537)
* وقتی دزدی را دستگیر کرده و به حضور پیامبر آوردند، شاهدی آمد و چنین شهادت داد که: «من او را دیدم که این چیز را میدزدید.» حضرت فرمود: «چرا نمیگویی او را دیدم که این چیز را بر میداشت؟» (راه محمد(ص)، سید رضا صدر، انتشارات بوستان کتاب قم، ص 486)
* پیامبراکرم(ص): هر کس از برادر خود نزد سلطانی سعایت کند، چنانچه از آن سلطان، به او ناراحتی یا گزندی نرسد، خداوند عزّوجل همهی اعمال [نیک] آن سعایتکننده را بر باد میدهد؛ امّا اگر گزند یا ناراحتی و یا آزاری از سلطان به آن شخص برسد، خداوند آن سعایتگر را با هامان (وزیر فرعون) در یک طبقه از دوزخ جای میدهد. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص439)
* پیامبراکرم(ص): هر کس به قصد خشنودىِ سلطانى، مسلمانى را بترساند، در روز قیامت، او را در غل و زنجیر مىآورند. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص505)
* رسول خدا(ص) «ابا جهم» را برای گرفتن صدقات فرستاده بود، مردی با او مشاجره کرد و ابا جهم در میان درگیری زخمیاش ساخت. نزدیکان آن فرد نزد پیغمبر(ص) آمدند، و تقاضای قصاص کردند. پیغمبر(ص) فرمود: «فلان مقدار پول را به عنوان دیه بگیرید»، قبول نکردند. پیغمبر مبلغ را زیاد کرد تا قبول کردند. به ایشان فرمود: «امشب من خطبه میخوانم، و مسلمانان را از رضایت شما آگاه میکنم.» گفتند: «خوب است، چنین باشد.» شب هنگام، پیغمبر(ص) به مسلمانان گفت: «این مردم به گرفتن این مال راضی شدند»، اما آنان گفتند: «نه، [راضی نشدهایم!]» اصحاب از این کار به خشم آمدند، اما پیغمبر(ص) فرمود: «متعرض ایشان نشوید.» آنگاه ایشان را فراخواند و آن مال را زیاد کرد، و فرمود: «آیا راضی شدید؟» گفتند: «راضی شدیم.» پیغمبر(ص) فرمود: «من مردم را از رضایت شما آگاه میکنم.» گفتند: «خوب است.» پیغمبر(ص) بار دیگر مردم را فراهم ساخت، و در حضور ایشان پرسید: «آیا راضی شدید؟» گفتند: «راضی شدیم.» (خاتمالنبیّین، ص 114)
* «ابورافع» اینگونه روایت میکند: قریش مرا نزد پیامبر(ص) فرستادند و من در ملاقات با آن حضرت(ص)، تحت تأثیر اسلام قرار گرفتم و تصمیم گرفتم که بمانم و به سوی قریش باز نگردم، لیکن پیامبر(ص) فرمود: «من پیمان خود را نمیشکنم و سفیران را نزد خود نگه نمیدارم. تو به سوی آنها بازگرد و پس از رسیدن به مکه، اگر به اسلام تمایل داشتی به سوی ما برگرد.» (سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، ص176)
* پیامبراکرم(ص): حکایت من و قیامت، حکایت مردى است که عدهاى او را براى خبر یافتن از وضعیت دشمن پیشاپیش روانه کردهاند و او [دشمن را میبیند و] از ترس اینکه دشمن زودتر از او خود را به مردمش برساند، جامهاش را در مىآورد و با آن علامت مىدهد: به شما حمله شده! به شما حمله شده! من هستم! من هستم! (میزانالحکمه، ص5387)
* پیامبراکرم(ص): اگر آنچه را من از دنیا مىدانم، شما هم مىدانستید، جانهایتان از آن آسوده میشد. (میزانالحکمه، ص1721)
* گفته شد: «اى پیامبر خدا! آن اولیاى خدا که هیچ بیم و اندوهى به آنان راه ندارد [سوره یونس(ع)، 62]، چه کسانى هستند؟» فرمود: «کسانى که وقتى مردم ظاهر دنیا را دیدند، آنها باطنش را دیدند. از این رو، وقتى مردم به اکنونِ دنیا اهتمام ورزیدند، آنها به آیندهاش اهتمام کردند. پس، از دنیا آنچه را که ترسیدند آنان را بمیراند، میراندند، و آنچه را که دانستند به زودى ترکشان خواهد کرد، ترک گفتند. در نتیجه، هیچ چیزِ دنیا، خود را به آنان عرضه نکرد، مگر اینکه دست رد به سینه آن زدند، و هیچ رفعتى از دنیا در صدد فریب آنان بر نیامد، مگر اینکه آن را پَست شمردند.
دنیا در نزد آنان کهنه شده است و آن را نو نمىکنند، و در میانشان خراب گشته است و آبادش نمىکنند، و در سینههایشان مرده است و زندهاش نمىکنند؛ بلکه ویرانش مىکنند و با آن، آخرتشان را مىسازند، و دنیا را مىفروشند و با آن، چیزى مىخرند که برایشان مىماند. اهل دنیا را دیدند که بر خاک افتادهاند و انواع کیفرها[ى الهى] را چشیدهاند. از این رو، امنیت را جز در آنچه امید بدان دارند، و ترس را جز در آنچه از احوال دنیا و دنیاپرستان مىبینند، نمییابند.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص175)
* پیامبراکرم(ص): هرکه نعمت خدای عزّوجلّ را جز در خوردنی و نوشیدنی یا پوشاک نبیند، بیگمان عملش کوتاه و عذابش نزدیک است. (میزانالحکمه، ص6365)
* پیامبراکرم(ص): مبادا به خاطر دلسوزى براى خانوادهات، طاعت خدا را واگذارى و به نافرمانى او روى آوری؛ زیرا خداوند متعال مىفرماید: «اى مردم! از پروردگارتان پروا بدارید و بترسید از روزى که نه پدرى مىتواند براى فرزندش کارى بکند و نه فرزندى براى پدرش. بىگمان، وعده خدا راست است.» [سوره لقمان، 33] (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص411)
* پیامبراکرم(ص): پشیمانترین مردمان در روز رستاخیز کسی است که آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد. (میزانالحکمه، ص1193)
* پیامبراکرم(ص): کودکان را به خاطر پنج چیز دوست مىدارم: اوّل آنکه بسیار مىگِریند؛ دوم آنکه با خاک بازى مىکنند؛ سوم آنکه بدون کینه دشمنى مىکنند؛ چهارم آنکه چیزى براى فردا ذخیره نمىکنند؛ پنجم آنکه مىسازند و سپس خراب مىکنند. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج7، ص333)
* پیامبراکرم(ص)، به یکى از اصحاب خود فرمود: «اى بندهی خدا! به خاطر خدا دوست بدار، به خاطر خدا نفرت داشته باش، به خاطر خدا دوستى کن، به خاطر خدا دشمنى ورز، زیرا دوستى خدا جز با اینها به دست نیاید و آدمى تا چنین نباشد طعم ایمان را نچشد هر چند نماز و روزهاش بسیار باشد. امروزه دوستی و برادری مردم با یکدیگر بیشتر به خاطر دنیاست، برای دنیا دوستی میکنند و برای دنیا باهم دشمنی میورزند.» (میزان الحکمه، ص3194)
* پیامبراکرم(ص): خداوند بر فرزند آدم مسلط نکرد مگر کسى را که فرزند آدم از او مىترسد، اگر فرزند آدم از کسى جز خدا نمىترسید خداوند جز خود کسى را بر او مسلط نمىکرد؛ و فرزند آدم واگذار نشد مگر به کسى که به او امید بسته باشد، اگر فرزند آدم جز به خدا امید نمىبست به غیر خدا واگذار نمىشد. (میزان الحکمه، ص1581)
* پیامبراکرم(ص): به کسى غیر از خدا تکیه نکن، که خداوند، تو را به همو وا مىگذارد.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص365)
* پیامبراکرم(ص): روز قیامت به ریاکار ندا مىشود: «اى نابکار، اى فریبکار، اى ریاکار! عملت بر باد شد و مزدت از بین رفت. برو و مزد خود را از همان بگیر که به خاطر او کار مىکردى.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص593)
* پیامبراکرم(ص): به زیادی نماز و روزه و حج و احسان و ورد و ذکر شبانه مردم منگرید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها توجه کنید. (میزانالحکمه، ص2997)
* پیامبراکرم(ص): هر کس برای خودنمایی و شهرتطلبی اطعام کند، خداوند متعال به اندازهی همان طعام، از چرکابهی دوزخ به او میخوراند و آن طعام را در شکمش آتش میگرداند، تا زمانیکه میان مردم داوری کند. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص441)
* پیامبر خدا(ص) [در اندرز به ابوذر]:از غذاى فاسقان، تناول مکن. (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص285)
* روز خیبر، عدّهاى از یاران پیامبر(ص) آمدند و گفتند: «فلان کس شهید شد، فلان کس شهید شد، فلان کس شهید شد»، تا آنکه به نام مردى رسیدند و گفتند: «فلانى هم شهید شد.» در این هنگام، پیامبر خدا فرمود: «نه! من او را بدان سبب که بُردى یا عبایى از غنایم را مخفیانه برداشت، در آتش دیدم.» (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص587)
* اسرای جنگ بدر که در اسارت مسلمین بودند هیچ مجبور به پذیرش دین اسلام نشدند. پیامبر(ص) به صحابه دستور داد که از این اسرای مشرک به خوبی پذیرایی کنند و از غذایی که خود میخورند به آنها بدهند. آنهایی که اسلام نیاوردند، با پرداخت فدیه یا تعلیم [خواندن و نوشتن به] ده کودک مدینه آزاد شدند. (سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، ص172)
* روزی پیامبر(ص) بر دو مجلس گذشت، یکی مجلس ذکر و دیگری مجلس تعلیم و تعلم. فرمود: «هر دو خوبند، و یکی بهتر است. آنها دعا میکنند، اگر [خداوند] بخواهد میدهد، و اگر نه منع میکند؛ اما اینها یاد میدهند و یاد میگیرند، اینان بهترند و من برای معلمی مبعوث شدهام.» (خاتمالنبیّین، ص 172)
* پیامبراکرم(ص): اگر روزى بر من بیاید که در آن روز بر دانش خود چیزى نیفزایم که به خداى تعالى نزدیکم گرداند، طلوع خورشید آن روز بر من مبارک مباد. (میزانالحکمه، ص3933)
* پیامبراکرم(ص): هیچ عملی جز با شناخت پذیرفته نشود و هیچ شناختی پذیرفته نیست جز با عمل. (میزانالحکمه، ص3555)
* پیامبراکرم(ص): هرگاه، بدعتها در میان امّتم ظاهر گشت، عالِم باید علمش را آشكار كند و هر كس چنین نكند، لعنت خدا بر او باد! (حکمتنامه پیامبر(ص)، ج8، ص477)
* پیامبراکرم(ص): در دانش با یکدیگر صادق باشید؛ زیرا خیانت در دانش، بدتر از خیانت در مال است.(حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج8، ص583)
* پیامبراکرم(ص): ای ابوذر! هر کس از علمی برخوردار شود که او را نگریانَد، سزاوار است که گفته شود از علمی برخوردار شده که سودی برایش ندارد؛ زیرا خداوند عزّوجل، دانشمندان را چنین ستوده است: «بیگمان، کسانی که پیش از نزول آن (قرآن)، دانش یافتهاند، چون این کتاب بر آنان خوانده شود، سجدهکنان به روی در میافتند و میگویند: منزّه است پروردگار ما، که وعدهی پروردگار ما، قطعاً انجام شدنی است. و بر روی زمین میافتند و میگریند و بر فروتنی آنها افزوده میشود.» [سوره اسراء، 109-107] (حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج14، ص517)
* حبیب بن حارث نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: «من مردی هستم که زیاد گناه میکنم.» فرمود: «توبه کن.» گفت: «ای رسول خدا! توبه میکنم و باز هم گناه میکنم.» فرمود: «هر وقت گناه کردی توبه کن.» گفت: «ای رسول خدا! در این صورت گناهان من زیاد است.» پیغمبر(ص) فرمود: «عفو خداوند از گناه تو بیشتر است.» (خاتمالنبیّین، ص256)
* دندان رسول خدا(ص) در غزوه احد به دست مشرکان شکست. خدمتش عرض کردند: «در حق ایشان نفرین کن». فرمود: «من برای بدبخت کردن فرستاده نشدهام، من برای رحمت بر بشر آمدهام تا به سوی حق دعوتشان کنم.» آنگاه در حق مشرکان و دشمنانی که دندانش را شکسته بودند چنین دعا کرد: «بار الها! قوم مرا بیامرز، اینان نمیدانند و ناآگاهند.» (راه محمد(ص)، ص 477)
* آنگاه که پیامبر(ص) در روز فتح مکه به قریش استیلا یافت، از خون وحشی – قاتل حمزه – گذشت. هند دختر عتبه – همسر ابوسفیان – که گوشها، زبان و دستهای حمزه را بریده و قلب و جگرش را دریده و به دندان جویده بود، عفو کرد. عکرمه بن ابی جهل را بخشود. همو که مال زیادی برای از پا درآوردن رسول خدا (ص) خرج کرده بود. هبّار بن اسود بن مطلّب را بخشود، همان که دخترش زینب راترسانده و باعث سقط جنین او شده بود. (سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، ص122)
* در روز فتح مکه، یکی از فرماندهان سپاه اسلام، سعد بن عباده بود که پیشاپیش لشکرش حرکت میکرد و فریاد میزد: «الیوم یوم الملحمه، الیوم تستحل الحرمه، الیوم اذل الله قریشا» «امروز روز خون ریختن است، امروز حرمت و احترامی نگه داشته نمیشود. امروز، روزی است که خداوند قریش را ذلیل و خوار ساخت.» مردم مکه از این شعار به وحشت افتاده بودند. چون این سخن به گوش پیامبر(ص) رسید، فرمود: «سعد این سخن را از روی اشتباه گفته، پس این را شعار کنید که: “الیوم یوم المرحمه، الیوم اعز الله قریشا” “امروز روز لطف و رحمت است. امروز روزی است که خداوند قریش را عزت بخشیده است.”»(سیرهی حکومتی پیامبر اسلام(ص)، ص122)
* سوره توبه، 128: قطعاً، برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.
* پیامبراکرم(ص): همانا پروردگار شما را در طول عمرتان نسیمهایى است، پس خویشتن را در معرض آن قرار دهید، باشد که نفحهای از آن نسیمها به شما برسد و زان پس هرگز به شقاوت نیفتید.(میزانالحکمه، ص2007)
* [از نیایشهای آن حضرت:] خداوندا! با نگاهت که خواب ندارد نگاهبانیام کن، و در پناه استوار خود که سستی نپذیرد بگیرم. از من در گذر، ای پروردگار من. تباه نگردم آنجا که تو امیدم باشی … . (نیایشهای پیامبر(ص)، محمود مهدوی دامغانی، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، ص129)
* پیامبراکرم(ص): آدمی با کسی است که دوستش میدارد. (میزانالحکمه، ص980)
* [از نیایشهای آن حضرت:] بار الها! محبت به خودت و محبت به کسانی که تو را دوست دارند و محبت آنچه که مرا به محبت تو نزدیک میگرداند، روزیم فرما. (میزانالحکمه، ص5349)