اعتیاد بحرانی است که این روزها برای بسیاری از ما عادی شده است. شاید به خاطر گسترش روزافزون آن و یا شاید به خاطر ناامیدی ما از مبارزهی درست و مؤثر با این بحران. اما واقعیت این است که اعتیاد همچون حیوانی درنده هر روز بسیاری از همنوعان ما را به کام خود می برد. آمار اعتیاد و انواع مختلف مواد مخدر، به سرعت رو به گسترش است و بسیاری از این مواد جدید، آثار سوء جسمی و روانی غیر قابل بازگشتی دارند.
اگر نگاهی کوتاه به آسیبهای مختلف مصرف مواد مخدر برای فرد و جامعه بیاندازیم به سرعت متوجه میشویم که اعتیاد علاوه بر به خطر انداختن سلامت جسمانی افراد، تهدیدی بزرگ برای سلامت روانی جامعه است. اعتیاد در فرد معتاد بیش از آنکه باعث رنج های جسمانی شود، ، موجب از بین رفتن امید و عزت نفس میشود و او را از رشد و پویاییای که هر انسان نیازمند آن است، بیبهره میکند. اعتیاد هزینههای زیادی را به خانواده تحمیل میکند و از طرف دیگر به خاطر کاهش فعالیت اقتصادی فرد معتاد و همینطور نیاز شدید و روز افزون او به تهیهی مواد، ، باعث سوق دادهشدن فرد به سمت اعمال مجرمانه میشود. اعتیاد روابط خانوادگی را دچار اختلال میکند زیرا فرد معتاد را به سرعت به فردی خودخواه تبدیل میکند. و فرزندانی که در خانوادههایی با والدین معتاد رشد میکنند در معرض انواع آسیبهای روحی و جسمانی هستند، ، که مهمترین آنها افسردگی و بزهکاری است.
بر اساس آمارهای موجود با وجود آنکه محرومین و نیازمندان و افراد ناآگاه و کمسواد بیشتر در معرض خطر اعتیاد هستند اما اعتیاد در تمام گروهها و طبقات اجتماعی از نیازمندان و توانگران، تحصیلکردهها و غیرتحصیلکردهها، شیوع داشته و رو به گسترش است. این موضوع بدان معنی است که خواهران و برادران ما، دختران و پسران ما، همگی در معرض خطر هستند. الگوی اعتیاد در ایران نشان میدهد که سن مصرف مواد در ایران در حال کاهش است و هماکنون نوجوانان شدیداً در معرض ابتلا به این اختلال هستند. اما در این میان چه باید کرد؟!
بسیاری تصور میکنند که بخش مهمی از گسترش بحران اعتیاد در جامعه ما به خاطر سهلالوصولبودن آن است. اگر چه عرضه رو به گسترش مواد مخدر در اشکال مختلف و فریبنده نقش مهمی در گسترش اعتیاد دارد اما مهمترین عامل افزایش آمار اعتیاد، شرایط زمینهایِ فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و روانی است که باعث افزایش تقاضا برای مصرف شده است. نکتهی بسیار مهم این است که اکثر این عوامل قابل پیشگیری و اصلاح هستند. بخش مهمی از آنها را میتوان حتی با آموزشهای ساده و فراگیر به سادگی کنترل کرد. نحوهی زندگی ما و شکل ارتباط ما با فرزندانمان، شکل و میزان حمایت عاطفیای که از آنها میکنیم و ارزشها و اهدافی که برای آنها تعریف میکنیم از جمله این موارد هستند. در واقع شیوهی زیستن و روابطی که داریم یکی از مهمترین بخشهایی است که در صورت اصلاح به کاهش این خطر و حفاظت فرزندان و همنوعانمان کمک میکند.
متنی که پیش رو دارید تحقیقی کوتاه اما مفید در شناخت میزان گسترش بحران، علتهای اصلی و همینطور راهحلهای کلی در مبارزه با اعتیاد است و خواندن آن برای مددکاران اجتماعی، مشاوران، روانشناسان بالینی، روانپزشکان، معلمان و مربیان، والدین، مدیران آموزشی و به طور کلی هر فردی که دغدغهی مراقبت از خود و دیگران یا کمک به همنوعان معتادش را دارد، مفید است.