رؤیای سبز

نویسنده و تصویرگر : کریس ون آلس برگ         مترجم : هایده کروبی         ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1384


“والتر به هیچ وجه یکی از طرفداران محیط زیست به حساب نمی آمد. او فکر می کرد تفکیک زباله ها فقط وقت تلف کردن است و هدیه روز تولد دوستش که یک درخت بود مسخره ترین هدیه ای است که می توان به کسی داد.
والتر همیشه جهان شگفت انگیزی را در آینده تصور می کرد که مملو از ربات ها و اختراعات عجیب بود و یک شب وقتی در تخت خود دراز کشیده بود آرزو کرد که آنها را ببیند. او به خواب فرو رفت و رؤیایش به حقیقت پیوست ولی دنیایی که او می دید چیزی نبود که همیشه آرزوی دیدنش را داشت.
خانه های غرق در زباله، دودکش های غول پیکر و ترافیک وحشتناک خیابان ها چیزی نبود که او انتظارش را می کشید.
والتر به زمان حال بازگشت در حالی که تغییر کرده بود و تصمیم گرفت که آینده دیگری برای خود رقم بزند، و این بار نیز در خواب آینده ای دور را دید ولی آینده ای سبز و زیبا.”

کریس ون آلس برگ به وسیله داستان جذاب و تصاویر زیبای خود کودک را به آینده ای می برد که اکنون در حال ساختن آن است و در فضایی مؤثر با خطراتی که زندگی و آینده هریک از ما را تهدید می کند، روبرو می سازد و به او فرصتی می دهد که دوباره راه زندگی خود را انتخاب کند.
این داستان برای کودکان دبستانی مناسب است و می توان از آن برای قصه گویی استفاده کرد ولی باید پیش از این کار حتما در ترجمه کتاب تصحیحاتی صورت گیرد.


سرود درخت
نویسنده : لین چری         مترجم : هایده کروبی     ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران ، 1382

” مرد جوان کنار درخت ایستاد و به آن نگاهی کرد، ناگهان تبرش را برداشت و بر تنه درخت کوبید. صدای ضربه های تبر در جنگل پیچید…
درخت خیلی محکم بود. جوان عرق صورت و گردنش را پاک کرد و کارش را از سر گرفت؛ اما به زودی خسته شد و پای درخت نشست و کمی بعد به خواب رفت…
مار بوآیی که روی درخت زندگی می کرد، از تنه درخت پایین خزید و به مرد که در خواب بود نزدیک شد. مار بزرگ به شکافی که تبر روی درخت ایجاد کرده بود، نگاهی کرد و به نزدیکی مرد خزید…”

سؤالی که ممکن است برای برخی از ما پیش آید این است که حفظ جنگل های بارانی چه اثری در حفظ محیط زیست و زندگی ما دارد. جنگل های همیشه سبز استوایی کمتر از 7 درصد سطح زمین را می پوشانند، اما بیش از نیمی از انواع جانداران کره زمین را در خود جای داده اند و میزان اکسیژن و رطوبتی که این جنگلها تولید می کنند به اندازه ای زیاد است که کاهش آن بر آب و هوای کره زمین اثر بسیار بدی خواهد داشت. بنابراین نابودی بزرگترین جنگل بارانی جهان یعنی آمازون، یک مشکل جهانی است و این کتاب می کوشد که اهمیت درختان و محیط زیست این جنگل را به گونه ای تأثیرگذار از زبان جانوران و ساکنان آن بازگو کند.
کتاب برای کودکان دبستانی مناسب است و تصاویر زیبای آن تا حد زیادی  شبیه به نمونه های اصلی هستند، به طوری که کودک می تواند حیوانات و گیاهان موجود در داستان را به خوبی بشناسد و با آنان ارتباط برقرار کند.
متن ترجمه شده به تصحیح نیاز دارد و برای قصه گویی حتما باید در آن تغییراتی ایجاد شود که کودک بتواند ارتباط بیشتری با آن برقرار کند.


درختی به نام افرا
نویسنده و تصویرگر : ایوان کانچیو و دیمیتر اینکیو         مترجم : سید مهدی شجاعی         ناشر : کتاب نیستان، 1382


” من یک درختم، اسمم افراست و از یک بذر بسیار کوچک به وجود آمده ام. پدر و مادرم هر دو درخت بودند و هزاران برادر و خواهر دارم که آنها نیز زمانی بذرهای کوچکی بوده اند. روزی بادی وزید و مرا با خود برد. باد مرا تا ابرها در آسمان بالا برد…
آن پرواز اولین و آخرین پرواز زندگی ام بود و من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد…”
این داستان برای کودکان دبستانی مناسب است و درباره یک درخت افرا و زندگی او را از اولین روزهای به وجود آمدنش تا زمانی که به درختی بزرگ و تنومند تبدیل می شود، نگاشته شده است. نویسنده با بیانی شیوا و تصاویری زیبا و دلنشین زندگی درخت را در گذر فصل ها و سالها به تصویر می کشد و درباره موجوداتی صحبت می کند که هریک در پناه درخت افرا برای خود خانه ای می سازند و به دوستان او تبدیل می شوند، دوستانی که لحظه های تنهایی او را پر می نمایند و در کنار یکدیگر با آرامش و شادی زندگی می کنند.
علاوه بر داستان دلنشین ترجمه کتاب نیز خوب است و کودکان به راحتی می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. بنابراین می توان از آن برای قصه گویی نیز استفاده کرد.


جادوگر دهکده سبز
نویسنده : دان مدن         مترجم : هایده کروبی         ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1383

” در دهکده ای سبز و زیبا پیرمردی زندگی می کرد که طبیعت را خیلی دوست داشت و همیشه در حفظ و پاکیزگی آن می کوشید و از دیدن زباله هایی که مردم در جنگل، کنار رودخانه و حتی روی گلها می انداختند ناراحت و عصبانی می شد.
او هر روز آشغالها را با دقت جمع می کرد و در بشکه بزرگی می ریخت ولی این کار بسیار سخت و خسته کننده بود.
سرانجام یک روز پیرمرد خسته به آسمان و درختان نگاهی انداخت و با اندوه زمزمه کرد : «مام طبیعت! من در پاکیزگی تو بسیار کوشیدم اما دیگر نمی توانم به این کار ادامه دهم. من دیگر خسته شده ام.»
او آهی کشید و روی زمین نشست و در همین لحظه ناگهان اتفاق عجیبی افتاد…”

کتاب تصاویر جالبی دارد و داستان آن برای کودکان بسیار جذاب بوده و می توان از آن برای قصه گویی استفاده کرد.
تخیل به کار رفته در این داستان، در کتاب هایی با موضوع مشابه کمتر یافت می شود و همین موضوع آن را در میان داستان های موجود درباره محیط زیست ویژه می نماید.


درخت سرافراز
نویسنده : دانا لاینز         مترجم : هایده کروبی     ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1387

” من درختی کهنسالم. سالها در میان باد، آتش و برف زیسته ام. هر تابستان بازگشت ماهی های آزاد را دیده ام. من آب شدن یخچالهای بزرگ و صاعقه را رودررو دیده ام. اما حال صدای آمدن ماشین ها مرا نگران کرده است. آیا به زودی خواهم مرد؟!…”

داستان از زبان درختی کهنسال نقل شده است و در جملاتی کوتاه و تأثیرگذار زندگی و تعامل او را با موجودات دیگر توصیف می کند. این کتاب برای کودکان دبستانی مناسب است و به وسیله تصاویری زیبا و شگفت انگیز آنها را با زندگی درخت همراه کرده و به حفاظت از محیط زیست و درختانی که برای همه موجودات کره زمین با ارزشند، تشویق می نماید.


پرواز را به خاطر بسپار
نویسنده : کتی بک        مترجم : شهرزاد فتوحی        ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1382

” سالها قبل دسته ای از موآها از فراز اقیانوس آرام گذاشتند و در ساحل جزیره زیبایی بر زمین نشستند. آنها به محیط اطرافشان نگاهی انداختند و برگ های سبز لطیف و میوه های خوشمزه ای برای خوردن پیدا کردند و این بهشت سبز و خرم را به عنوان خانه خود برگزیدند.
سالها گذشت و موآهای زرنگ کم کم چاق و تنبل شدند و دیگر نیازی نمی دیدند که از بالهای خود استفاده کنند و حتی پرواز کردن را نیز از یاد بردند.
تا اینکه روزی موآها موجودات عجیب و غریبی را در دریا دیدند که روی آب حرکت می کردند…”

این کتاب که برای کودکان سالهای آخر دبستان نگاشته شده است در مورد سرنوشت پرنده ای به نام موآست که انسان ها سالها قبل نسل آن را نابود کرده اند. بومیان موآها را بدون توجه به کم شدن تعداد این پرندگان شکار می کردند و بعد از هر شکار در کنار آتشی که برپا کرده بودند به جشن و پایکوبی می پرداختند.
با از بین رفتن این پرندگان، بومیان غذای اصلی خود را از دست دادند و دچار زندگی سختی شدند. آنها سرانجام به کشاورزی روی آوردند، در حالیکه از آن موآهای باشکوه چیزی جز استخوانهای بزرگ، پرهای ریخته و تخم های شکسته باقی نمانده بود.
داستان جنبه ای افسانه ای به زندگی موآها می بخشد و همراه با دعوت کودک به تلاش برای مبارزه با سختی ها او را به حفاظت از محیط زیست و حیوانات آن تشویق می کند و می توان از آن برای قصه گویی نیز استفاده کرد.


خرسهای سبز
نویسنده : استن و یان برونشتین        مترجم : هایده کروبی        ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1383

” خرسی پسربچه کنجکاوی است که برای پیدا کردن اطلاعاتی درباره موضوع انشایش در مورد موجودات در خطر نابودی، به تحقیق و پژوهش می پردازد. او با کمک استاد دانا و دیدن مناظر ناخوش آیندی مثل ریختن روغن اتوموبیل در رودخانه، ماهی های مرده، درختان قطع شده و دودکش های بزرگ کارخانه متوجه می شود که اوضاع شهرشان اصلا خوب نیست و تصمیم می گیرد که با کمک دوستانش برای جلوگیری از نابودی محیط زیست کاری انجام دهد…”

در این کتاب سعی شده است که اطلاعاتی در زمینه آلودگی و حفاظت از محیط زیست در قالب داستان به کودکان ارائه شود و در آن فعالیت هایی پیشنهاد داده شده است که بچه ها می توانند آنها را به صورت فردی یا گروهی انجام دهند.
کتاب برای قصه گویی مناسب است و نقاشی های آن نیز برای گروه سنی مورد نظر که کودکان دبستانی و قبل از آن است جذاب بوده و به فهم بیشتر موضوع کمک می کند.


راز مرگ سینه سرخ
نویسنده : جین کریگ هد جورج        مترجم : لیلا شمس زاده امیری        ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1383

در این داستان با نوجوانی به نام تونی آشنا می شویم که برای کمک به تحقیقات برادر بزرگترش درباره سینه سرخ هامطالعه می کند و پس از مرگ غیر طبیعی سینه سرخ جوانی به جستجوی راز مرگ این پرنده می پردازد. تونی با تحقیق و توجه فراوان به محیط و صداهای اطرافش به نکته هایی پی می برد و سرانجام عواملی را که باعث مرگ این پرنده شده اند معرفی می کند.

کتاب با استفاده از الگوسازی به نوجوانان می آموزد که تا چه حد می توانند در مبارزه با آلودگی های زیست محیطی مؤثر باشند و آنها را تشویق می کند که به فعالیت در این زمینه بپردازند.


مرگ جنگل
نویسنده : گلوریا رند        مترجم : لادن مقیمی اسکویی        ناشر :  شرکت انتشارات فنّی ایران، 1387

” جنگل ساکت و تاریک بود و بوی دلپذیر چوب نمناک به مشام می رسید. من و پدرم در حال قدم زدن گاه

ی آهو یا گوزنی را می دیدیم و آرام به آنها نگاه می کردیم. جنگل پر بود از درختان تنومند و جانوران کوچک و بزرگ.

گاهی روی تپه ای بالای رودخانه می ایستادیم تا نفسی تازه کنیم و با دیدن علف هایی که له شده بودند، می فهمیدیم گوزن ها نیز پیش از ما آنجا استراحت کرده اند.
من فکر می کردم که جنگل همیشه پابرجاست و هیچ چیزی نمی تواند این همه زیبایی و آرامش را از بین ببرد ولی آن روز متوجه چیز عجیبی شدم. روی تنه درختان تنومند و بزرگ جنگل علامت های ناآشنایی با رنگ آبی کشیده شده بود…”

این کتاب برای کودکان دبستانی نوشته شده است و به وسیله متن قوی و تصاویر زنده و بسیار زیبای خود کودک را با زندگی پرنشاط یک جنگل همراه می کند و شور همدلی را در او برمی انگیزد. داستان مناسب قصه گویی است و همکاری پدر و فرزندی را نشان می دهد که در کنار یکدیگر برای نجات جنگل و حیوانات آن تلاش می کنند ولی نمی توانند مانع کار کارخانه چوب بری شوند و درختان را نجات دهند.
وقایع داستان چیزی است که اغلب اوقات در واقعیت با آن روبرو می شویم و به جاست که کودک با چهره غم انگیز آن آشنا شود ولی نباید چاره جویی های بعد از وقوع چنین فجایعی را از یاد برد و نشان داد که با وجود از بین رفتن درختان بیشمار هنوز نیز راه هایی مانند احیای جنگل های از دست رفته، برای حفظ محیط زیست وجود دارد که یافتن آنها وظیفه هریک از ماست.


جنگل حلبی
نویسنده : هلن وارد        تصویرگر : واین اندرسن          مترجم : فؤاد نظیری         ناشر : شرکت انتشارات فنّی ایران، 1387

” پیرمرد مهربان در میان انبوهی از زباله های بی استفاده فلزی زندگی می کرد و تمام روز را به جمع کردن و دسته بندی آنها می گذارند. ولی در شب دنیایی متفاوت به رویش گشوده می شد. دنیایی که در رؤیایش می دید سرشار از زندگی بود و زیبایی. جنگلی پر از درختان تنومند و حیوانات زیبا. اما افسوس که او هر روز بیدار می شد و دوباره خود را در میان همان زباله های قدیمی می یافت.
روزی پیرمرد با اندوه به زباله های فلزی نگاه می کرد که فکری به ذهنش رسید. او تصمیم گرفت که از این تل زباله جنگلی بسازد درست مانند آنچه در رؤیاهایش دیده بود. او دست به کار شد و با تلاش و دقت فراوان جنگل را ساخت.
اما جنگل حلبی او چیزی کم داشت. بله، جنگل پیرمرد زنده نبود. مدتها گذشت تا اینکه یک روز ناگهان اتفاقی عجیب و غیرمنتظره افتاد…”

کتاب با تصاویری پربار و شاعرانه، تلاش امیدوارانه پیرمردی را تصویر می کند که برای زندگی در دنیای رؤیاهایش از هیچ تلاشی دریغ نمی کند و عاقبت طبیعت تلاش های او را با تغییری معجزه گونه پاسخ می دهد.
داستان برای کودکان دبستانی مناسب است، موضوع جذابی برای قصه گویی دارد و می توان از آن برای علاقه مند کردن کودک به طبیعت و دعوت او به امیدواری و تلاش بهره برد.


در این شب…
نویسنده و تصویرگر : ایرمگارد لوخت             مترجم : سید مرتضی میرزا امین                        ناشر : کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1375

” روز به آخر رسیده و سکوت و آرامش همه جا را فرا گرفته است. خورشید پشت کوهها پنهان می شود و روشنایی اش را با خود می برد تا شب بیاید و آن که خسته است بیاساید. اما ماه، برادر مهربان خورشید آرام آرام بالا می آید. نور ملایمش به شب پر رمز و راز، روشنایی می بخشد. این شب شبی است که بهار آغاز می شود…
ابرها آرام در آسمان شب پدیدار می شوند و غازهای وحشی را در سفرشان همراهی می کنند.
آرامش آبی، سرزمینی تیره و تار با رودخانه ای نقره ای…
در شب انگار همه چیز افسون شده است، پر از رمز و راز و بسیار غریب…”

نویسنده به وسیله متن قوی و تصاویر بسیار زیبای خود زندگی و طبیعت را در یک شب آرام توصیف می کند و گذر زمستان و آغاز دوباره بهار را به تصویر می کشد. این کتاب برای کودکان دبستانی و حتی نوجوانان بسیار جذاب و آموزنده خواهد بود و ترجمه خیلی خوبی دارد.
تصاویر موجود در کتاب به طور خاص برای کودکان پیش از دبستان که به حیوانات و طبیعت علاقه بیشتری دارند جالب خواهد بود و می توان به راحتی از آنها برای قصه گویی و خلق داستان استفاده کرد.

دیدگاهتان را بنویسید