این روزها خیابانهای شهر ما، جایی است که کودکان کار، تنفروشان، بیخانمانها، معتادین و حاشیهنشینها، اوقات بسیاری را درآن سپری میکنند. بسیاری از اینان ناخواسته و بنا به شرایط اجتماعی و محیطی که در آن بزرگ شدهاند، در چنین وضعیتی قرارگرفتهاند. در این میان کودکان بیسرپرست خیابانی و کودکان کار، به نسبت بقیهی محرومین جامعه، آسیبپذیرتر هستند؛ از طرف دیگر این گناه آنان نیست که باعث شده آنها در چنین وضعیت دشواری قرار بگیرند. طبیعتاً کودکان، انبوه مشکلات زندگی را به سختی تاب خواهند آورد؛ مشکلاتی مانند: نابسامانی و آشفتگی وضعیت خانواده، محرومیت از آموزش و بهداشت، زندگی خیابانی، نبود فرصت و امکانات برای بهرهبردن از دوران کودکی، ظلم و تبعیض در محیط کار و… . علاوه بر این، بسیار محتمل است که کودکان کار و خیابانِ امروز، فردا بزرگسالانی با انبوهی از مشکلات باشند؛ همان افراد محروم و فقیران بزرگسالی که ما در اطراف خودمان میبینیم.
در این تحقیق سعی شده است تا با معرفی وضعیت کودکان کار و خیابان و بررسی ابعاد مختلف مسئله و ریشههای آن، به دنبال راهکارها و الگوهایی برای حل مسائل این گروه در جامعه باشیم. لازم به ذکر است که هدف عمدهی این تحقیق، پرداختن به مسائل مربوط به کار کودکان بوده است، اما از آنجا که بسیاری از کودکان برای کار کردن به خیابانها کشیده میشوند و با توجه به آسیبهای مختلفی که زندگی خیابانی برای این کودکان دارد، به موضوع کودکان خیابانی و مسائل آنها نیز میپردازیم.
مهمترین سرفصلهای بررسی شده در این متن عبارتند از:
- کودک کار و خیابان کیست و در چه وضعیتی به سر میبرد؟
- مهمترین آسیبهای کار کردن و زندگی کردن درخیابان برای کودکان چیست؟
- چه عواملی در به وجود آوردن این معضل اجتماعی نقش داشتهاند؟
- قوانین موجود چه حمایتی از این کودکان میکنند؟
- تا کنون برای حل مسائل کودکان کار چه تلاشهایی انجام شده است و چه راهکارهایی در پیش روی ما قرار دارد؟