شناسنامهی کتاب
نام کتاب: «اندرون جهان سوم؛ کالبدشکافی فقر» (Inside The Third World)
نویسنده: پال هریسون (Paul Harrison)
مترجم: شهریار آژغ
سال چاپ: 1387(چاپ اول)
انتشارات: اختران
کلیدواژهها:
عدالت- شغل و بیکاری- فقر- استعمار- کشاورزی- شهر- مهاجرت- محیط زیست- محلههای حاشیهنشین- افزایش جمعیّت- بیماری و نظام درمانی- سوءتغذیه- آموزش و پرورش- زنان- نابرابری- سیاستهای اقتصادی.
چرا باید به اندرون جهان سوم رفت و فقر را کالبدشکافی کرد؟
شاید کمکم باور کردهایم که بیتفاوتی جزئی عادی از زندگی در جهان امروز ماست: صبح زود بیدار شدن، حرکت به سمت محل کار یا تحصیل، بازگشت به خانه، تماشای تلویزیون، شاید میهمانی در کنار دوستان و یا گشتزدن در بازارها و پاساژها، خواب، صبح زود بیدار شدن و … .
سیستمها و صداهای مختلفی نیز در اطراف ما هستند که با حسّی افتخارآمیز به یک زندگی خود-محور و تهی از تعامل و ارتباط فرامیخوانند. این دنیای خالی از رابطه و مسئولیت، با خود آسودگی و آرامش به همراه نداشته است، بلکه به تاوان آن، روزمرگی، مَلال و بیمعنایی بر دوش لحظههای زندگی ما سنگینی میکنند.
دردهای انسانی، همیشهی تاریخ، عرصهای برای رشد و حرکت بوده است. انسان از طریقِ توجه و جدیگرفتن دردهای زندگی خود و دیگران، تواناییهای نهفتهی خود برای مهرورزی را کشف میکند و علاوه بر آن، در ساختن شهری مملوّ از برادری نیز همراهی میکند. دردهای انسانی اطراف ما، زنجیرهای ما نیستند، یکی از بزرگترین فرصتهای زندگی ما هستند…
و فقر و نابرابری، یکی از همان دردهایی است که در مقابل ما قرار دارد…
کتاب «اندرون جهان سوم(کالبدشکافی فقر)» برای چه کسانی مناسب و مفید است؟
در حال حاضر بسیاری از کتابهای موجود با موضوع فقر و نابرابری، به نحوی تخصصی و فنّی نوشته شدهاند و افراد غیردانشگاهی از خواندن و فهم این گونه کتابها مأیوس هستند. تحلیلهای پیچیده و نظریات اقتصادی مختلف، شاید برای شناخت مسائل و معضلات مفید باشند، اما کمکی به درک مشکلات توسط افراد غیردانشگاهی نمیکنند؛ افرادی که بیش از همه با آن مشکلات درگیرند و بیش از همه سزاوار شناخت ریشههای مشکلات.
کتاب حاضر، از تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی استفاده میکند، اما دغدغهی اصلی آن این است که به خوانندهها بفهماند معنای عینی و واقعی آن بحثهای اجتماعی در زندگی معمول ما چه چیزی است. نویسنده در مقدمهی کتاب میگوید:
پنج سال تحقیق و سفر کردم، بین 1975 تا 1980، در یازده کشور: سریلانکا، ولتای علیا[=بورکینافاسو]، ساحل عاج، کلمبیا، پرو، برزیل، اندونزی، سنگاپور، هند (سه بار)، بنگلادش و کنیا. […] به عقیدهی من بررسی عمومی و غیردانشگاهی جمیع مشکلاتِ توسعه میتواند هم برای خوانندهی عام مفید باشد و هم برای خواص که به صورت دانشگاهی یا عملی درگیر گوشهای از مسائل هستند […]. هر جا که دربارهی موضوعی تجربهای [نزدیک و] شخصی داشتهام آن را بر تحقیقات [دانشگاهی] ترجیح دادهام، زیرا میخواستم مردمان و مکانها را واقعیتر نشان دهم؛ مردمان و مکانهایی که این کتاب در مورد آنهاست.
کتاب «اندرون جهان سوم(کالبدشکافی فقر)» حاویِ چه فصلها، موضوعات و مطالبی است؟
کتاب هفت «پاره» [=بخش] دارد:
- پاره[=بخش] اول:
موضوع پارهی نخست بررسی ریشههای جغرافیایی و تاریخی فقر در کشورهای توسعهیابنده است. فصل نخست از این بخش دربارهی مسائلی مانند خشکسالی، سیل و سایر مشکلات طبیعیای است که مردم جهان سوم با آن درگیرند و برای توسعهی کشورهای خود باید آن را بشناسند و برای آن برنامهریزی کنند.
در فصل دوم و سوم از پارهی نخست کتاب، دو موضوع دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند:
الف. مسألهی استعمار:
چرا بسیاری از کشورهای جهان بر خلاف کشورهای اروپایی پیشرفت اقتصادی نداشتند؟ کدام تغییرات تاریخی کشورهای اروپایی را به سمت نظام سرمایهداری بردند؟ استعمار و استثمار شدن کشورهای جهان سوم توسط اروپاییها چه صدماتی به آنها زده است؟
ب. شیفتگی جهان سوم به سبک زندگی غربی:
بسیاری از مسائلی که پال هریسون (نویسندهی کتاب) در مورد کشورهای مختلفِ جهان سوم به آنها اشاره میکند، در مورد ایران نیز به میزان زیادی مصداق دارد. با این همه، یکی از بخشهای اصلی کتاب که جامعهی امروز ما میتواند خود را در آیینهی آن تماشا کند، همین بخش از کتاب میباشد. این فصل از کتاب، «غربیشدن دنیا» نام دارد. هریسون، در طی سفرهای خود، از این مسأله بسیار متعجب است که به هر روستایی در جهان سوم قدم بگذاری، میبینی که جوانها لباسهای سنتی را نمیپسندند و تیشرت بر تن میکنند. به هر بانکی بروی میبینی صندوقدارها مثل کارمندان بانکهای اروپایی لباس پوشیدهاند. وقتی شب میرسد، میبینی مدیر سوار ماشینش میشود و میرود خانه تلویزیون تماشا کند… همهی شهرهای بزرگ دنیا دارند شبیه هم میشوند… اما اسلوب آن، فقط و فقط غربی است. تقلید نه تنها در شیوههای مصرف وجود دارد بلکه در معماری، تکنولوژی و صنعت، مراقبتهای بهداشتی، آموزش و خانهسازی نیز رخنه کرده است.
نویسنده، سپس به جستجوی علل این شیفتگی جهان سوم به دنیای غرب میپردازد و عواملی را برای این مسأله برمیشمارد. یکی از این عوامل، تجربهی تحقیر و خودکمبینیای است که مردمان جهان سوم در برابر غرب داشتهاند و دارند. اکنون از نظر این مردم، راهِ غلبه بر این حس، کسب موفقیت و ترقیاتی است منطبق بر تعریف و الگوی اروپاییان و اتخاذ شیوههای آنان. به یقین تلاش برای اثبات برابری [خود با غربیان] میتواند توضیحی باشد برای اینکه چرا نکرومه[=رهبر استقلال غنا] در میدان اصلی پایتخت کشورش یک ورزشگاه بزرگ و یک طاق نصرت احداث کرده است؛ و اینکه چرا رئیس جمهور ساحل عاج یک هتل پنج ستاره و یک سالن سخنرانی فوق مدرن را به روستای زادگاهش ارزانی کرده است؛ و اینکه چرا سوکارنو[=رئیسجمهور اندونزی]، پایتخت را به زشتترین صورت، بسان غولی درآورده است با بزرگراههایی ششمسیر و بناهای یادبود غولپیکر.
شباهت بیمعنا و ظاهری به غرب، تنها منحصر به رهبران کشورهای جهان سوم نیست، بلکه مردم نیز برای پیشرفت زندگی خود از چنین روشهایی استفاده میکنند:
هر کس که میخواهد از موقعیت خود فراتر رود و شأنی به دست آورد، همّ و غمش آن میشود که مقدار زیادی از لوازم زندگیِ مُد روز را مصرف کند و در این راه، برای کسب پولِ لازم، حاضر میشود تمامی واجبات و فرایض سنتی را زیر پا بگذارد.
یکی از وسایل قوی و مؤثر برای غربیکردن جوانان، مدارس هستند. اغلب مدارس، روپوشهای غربی را به شاگردان تحمیل میکنند و مواد آموزشیشان ارزشها و فعالیتهای شهری و مدرن را تبلیغ میکند. جوانانی که به بار میآیند، سرگشته و بیریشهاند و منزجر از فرهنگ خودی.
شیوههای زندگی غربی از طریق رسانههای سرگرمکننده نیز ترویج میشوند. فیلمهای دارای سبک غربی به تمام شهرهای بزرگ جهان رخنه کردهاند. […] تلویزیون نیز نقشی مشابه ایفا میکند. کشورهای فقیری که تصمیم میگیرند از برای خودشان شبکهی تلویزیونی داشته باشند (با این انگیزه که تمامیت و اتحاد ملی را ترویج کنند یا امیال سردمداران را برآورده سازند)، وقتی شروع به پخش برنامههای سرگرمکننده (و نه آموزنده) میکنند، غالباً مجبور میشوند بخش عظیمی از برنامههای خود را با موضوعات خارجی و بخصوص آمریکایی پر کنند. […] با چنین برنامهسازی است که تقریبا در سراسر جهان سوم راه و رسم زندگی آمریکایی و فردگرایی مصرفی مبتذل و بیقاعده ترویج میشود. […] اگر قرار است برنامههای وطنی اُمُّل و خشک نباشند، به ناچار باید از شیوهها و هیاهوگری برنامههای خارجی تقلید کرد.
آنچه که اکنون جهان سوم برای کسب یک توسعهی سریع و فراگیر برای همهی اقشار جامعه به آن نیاز دارد، توزیع مجدد [منابع و امکانات]، تعاون، تأکید بر تولید، اتکا به نفس، خودیاری و مشارکت است. جذبه و وسوسهی غربیشدن، اهداف توسعه را منحرف کرده است. هدف اکثر تلاشها و کارهای مردم، تبدیلشدن به یک فرد مصرفکنندهی جداشده [از دیگران] است.
- پاره[=بخش] دوم:
در پارهی دوم از کتاب، از مشکلات کشاورزی و کشاورزان سخن به میان میآید. وضعیت کشاورزی در قارههای افریقا، آسیا و امریکای لاتین بررسی و مقایسه میشود. همچنین در بخش پایانی همین پاره، از فرایندهای زیست بومی تهدیدکنندهی کشاورزی در هر سه قاره صحبت میشود؛ فرایندهایی مثل بیابانزایی، نابودی جنگل، شور شدن خاک و رسوبگرفتگیِ مجاری عبور آب.
- پاره[=بخش] سوم:
پارهی سوم کتاب حاضر، نگاهی است به شهرهای در حال انفجار جهان سوم و اقتصاد آن شهرها. برخی از موضوعاتی که در این بخش بررسی شدهاند از این قرارند: ابعاد و علل مهاجرت روستاییان تنگدست به شهرها جهتِ پیدا کردن شغل و درآمد بالاتر، معضلات ساختاری و اجتماعی شهرهای بزرگ، مشکل اشتغال و ناتوانی صنایع بزرگ در رفع بیکاری.
قسمتهای منتخب بخش سوم:
- مهاجرت به هدف پیداکردن کار در جهان سوم در حال افزایش است. تعدادی از این مهاجرتها رو به سوی مناطقی است که از طرف طبیعت یا سرمایهگذاری دولتی مورد لطف بیشتری بودهاند؛ یعنی اینکه هجوم اصلی به سمت شهرهاست. تعدادی از این مهاجران شاید در پی رؤیاهایی مبهم از شهر بزرگ یا زندگی مطلوب و بافرهنگ باشند، اما محرّک اکثریت آدمها، به دست آوردن ضروریاتی است برای ادامهی زندگی. زمین [در روستا یا شهرهای کوچک] یارای دادن شغل به این افراد را ندارد. پس مهاجرت نوعی درخواست اشتغال است؛ نوعی اظهار بیباکانهی رغبتشان به کاری است بیشتر از آنچه خاک فقیر یا جامعهی بیعدالت مُوطنشان در اختیارشان میگذارد. مهاجرت نشاندهندهی کمبود امکانات در روستاها [و شهرستانها] و امکانات بیش از حد در شهرها[ی بزرگ] است. […] در کشورهای غربی بین سطح درآمد شهری و روستایی تفاوت چندانی نیست و اگر هزینههای زندگی را مقایسه کنیم، [این تفاوت] باز هم کمتر میشود. اما در جهان سوم، درآمد شهری به طور متوسط 5/2 (دو نیم) برابر درآمد روستایی است. هر قدر این اختلاف بیشتر باشد، درجهی شیبی که مردم را به سوی شهرها سرازیر میکند تندتر میشود.
- محلهایی از بمبئی یا کلکته [در هند] که در آن ساختمانسازی میکنند، پر از کارگران فصلی است. اینان مثل قشون چنگیز مغول هستند؛ برای خود از چادرهای پاره پوره اردوگاهی درست کردهاند و زندگی میکنند. در فصولِ خشکِ سال که امکان کار بر روی زمین وجود ندارد، کارگرانِ بدون زمین، به دهلی یا احمدآباد[=شهرهای بزرگ هندوستان] میآیند.
- [در ساحل عاج که عدهی زیادی از کارگران بورکینافاسویی کار میکنند،] تبعیض علیه ولتاییها [=مهاجران بورکینافاسویی] امری است عادی. یک بار، وقتی که بیکاری بین شهروندان خود ساحل عاج زیاد شد، بیزاری و تنفر از کارگران مهاجر بالا گرفت. بعد از چند فقره تظاهرات مردم ساحل عاج، دایرهی کاریابی محلی از بهکارگیری بورکینافاسوییها در شغلهای صنعتی ممانعت کرد. حالا بورکینافاسوییها فقط مجازند در شغلهای پایینتر مشغول به کار شوند.
- جوانانی که سالها درس خواندهاند، انتظار نوعی منزلت [اجتماعی] دارند. اما به علّت جانبداری از شهر، در روستاها شغلی که چنین منزلتی را داشته باشد یا کم است و یا نیست. روستاها فاقد مدرسه، درمانگاه و جادهاند. به همین خاطر شغلهایی مثل معلمی، پرستاری و مهندسی نمیتواند در آن وجود داشته باشد. سرمایهگذاری در روستا باعث ایجاد چنین مشاغلی میگردد و افرادِ بااستعدادِ بیشتری در آنجا ماندگار میشوند. شهرها سرمایهی انسانی زمین را میمکند. این خود وزنهای نامرئی ولی سنگین است بر کفهی دیگر بیعدالتیها.
- پاره[=بخش] چهارم:
بخش چهارم کتاب اندرون جهان سوم نیز یکی از مهمترین بخشهای آن است. در این قسمت، به موضوعات زیر پرداخته شده است: فرایندهایی که باعث میشوند مردم نادار در دام فقر بیفتند؛ اثرات افزایش ناگهانی جمعیت بر فقر و مشکلات دیگر؛ وسعت و تأثیر سوءتغذیه و بیماری و ارتباطشان با یکدیگر؛ وضعیت آموزش در جهان سوم و ناکامی آن در کاهش فقر و کمک به توسعه؛ و بالاخره وضعیت زنان در کشورهای جهان سوم.
در واقع در بخش چهارم، اصلیترین مسائل جهان سوم یعنی فقر، گرسنگی و سوءتغذیه، آموزش و بهداشت، به طور دقیق و از نمایی نزدیک، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفتهاند. پال هریسون، به روستاهای کشورهای مختلف در آسیا و افریقا و آمریکای لاتین سر میزند و زندگی آنها را شرح میدهد. نویسنده سپس عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در ایجاد این وضعیت بازگو میکند. امروزه، سبک زندگی اکثر افراد جامعه (و حتی خود فقرا) به نحوی است که فقر، گرسنگی و محرومیت از تحصیل و بهداشت به نظر ما پدیدههایی نادر و گاه ناموجود میرسد. این بخش از کتاب اندرون جهان سوم، ما را به نقاطی میبرد تا ثمرهی غفلت و بیتفاوتی خود را ببینیم؛ در حاشیهی شهرها، در روستاها و در کشورهای فقیری که دوری جغرافیایی بهانهی خوبی است برای فراموش کردنشان.
قسمتهای منتخب بخش چهارم:
- کل ساختار آموزش و پرورش در مقاطع پایین تحصیلی به شیوهای عمل میکنند که بچهها را آمادهی بازیِ «کاغذ نهایی» [=امتحانات کنکور] کنند. [در بسیاری از کشورهای جهان سوم] بین 65 تا 95 درصد دانشآموزان مقطع ابتدایی در مقاطع بالاتر ادامهی تحصیل نخواهند داد. با این وجود در اکثر کشورها مواد درسی تدریسشده به بچهها، آنها را آمادهی زندگی نمیکنند بلکه فقط بچهها را برای مقطع متوسطه آماده میکنند. از این دانشآموزان مقطع متوسطه نیز جزء کوچکی (3/0 تا 11 درصد) به تحصیلات دانشگاهی راه خواهند یافت. با این حال آموزشهای دورهی دبیرستان، آنها را فقط آمادهی دانشگاه میکند. امتحانات نهایی در واقع آزمونهایی برای ورود به دانشگاه هستند. هیچکدام از مقاطع قبل از دانشگاه خودبسنده نیستند. اینها مرحلهای برای آمادهشدن برای دانشگاه هستند و نه کسب آمادگی برای کار و زندگی واقعی. لذا اکثر دانشآموزان در جا میزنند؛ اکثریتی که در روندی برنامهریزیشده دچار از خود بیگانگی و سرگشتگی میشوند. نه برای کار در بخشهای مدرن مناسباند و نه برای برگشت به روستای خود و نه میل به بازگشت دارند. به علاوه، این دسته از دانشآموزان انگ بیعرضه هم میخورند.
- زمانی بود که من در یکی از دانشگاههای فرانسویِ نیجریه، فرانسه درس میدادم. در آنجا بعضی از دانشجویان به عقاید اولیهی سارتر [=فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی] علاقه نشان میدادند. پدر یکی از زرنگترین دانشجویانم، کشاورز بود. یک روز از او پرسیده بود این درسها که میخوانند در چه موردی است. پسر شروع کرده بود به شرح دیدگاه سارتر دربارهی اینکه هستی عبث و پوچ است. پدر داد زده بود: «پس اینه درسهایی که ما از جان مایه میگذاریم تا تو بروی و یاد بگیری» و با اردنگی پسرش را از خانه بیرون انداخته بود. خیلی بجا زده بود اما بهتر بود آن اردنگی را به من و مسئولین دانشگاه میزد. امروز وضع نیجریه بهتر شده است و از بیربطیِ مطالب درسیِ مقاطع تحصیلی بسیار کاسته شده است و چندین کتاب درسی داخلی منتشر شده است، اما هنوز در بسیاری از کشورها مشکل پابرجاست.
- به باور دولتها شالودهی توسعه، آموزش است که این باور درست است. اما نه آن آموزشی که مملوّ از مطالب بیربط و مفاهیم و عقاید بیگانه باشد و کَلّهی دانشآموزان را از رؤیای شهر پر کند و آنها را نامناسب برای روستا بار آورد. نه آن آموزشی که به خیلیها برچسب رفوزه بزند و عدهای اندک از جوایز هنگفت موفقیت بهرهمند شوند. در کشورهای در حال توسعه آموزش باید به ابزاری قدرتمند برای اصلاح جامعه تبدیل شود. […] روستاها نیامند آموزشاند، در داخل یا خارج مدرسه، از افراد کوچک تا بزرگسالان؛ همگی به آموزش نیاز دارند. به اینها باید سواد پایه و حساب پایه آموخته شود تا در زندگی روزمره به کارشان بیاید. به اینها باید یاد داد چگونه تعاونی و اتحادیه تشکیل دهند و چه کار کنند تا زمین یا کارگاهشان بهرهی بیشتری بدهد. […] اینان به آموزشی حیاتبخش نیازمندند، نه آن نظام آموزش و پرورشی که فقر و نابرابری را تداوم میبخشد، بلکه نظامی که کمک میکند تا اینها پایان یابد.
- پاره[=بخش] پنجم:
موضوع بخش پنجم کتاب، بررسی سیاستهای ملی و بینالمللی مرتبط با فقر است: اقتصاد جهانی چگونه بر وضعیت کشورهای تنگدست اثر میگذارد؟ ساختارهای سیاسیای که در درون کشورهای در حال توسعه وجود دارند (مانند فساد و نفوذ پول بر سیاست)، چگونه موجب فقیر ماندن فقرا و بیاثر شدن طرحهای اصلاحی میشوند؟ نابرابریهای موجود در کشورهای جهان سوم، به کدام علل درونی بر میگردد؟
برخی ملاحظات و نکات در مورد کتاب «اندرون جهان سوم(کالبدشناسی فقر)»
الف. ترجمهی کتاب، در برخی قسمتها، پیچیده و سخت میشود، زیرا مترجم کتاب، در یک اقدام کاملا عجیب، کلمات اصلی و مهم کتاب را با اصطلاحات محلّی ناشناخته ترجمه کرده است. به طور مثال «زمان قدیم» یا «روزگاران کهن» (ancient time)، با اصطلاح «عهد شاه وِزوِزک» ترجمه شده است؛ «بینظمی» یا «هرج و مرج» (chaos)، با اصطلاح ناشناختهی «تِرت»؛ «طرح و برنامه» (Plot) با اصطلاح «نسق»؛ «شُک» یا «ترس» (shock) با اصطلاح عجیب «زورونگ» و … . برای جبران این مشکل، کتاب، واژهنامهای در انتهای خود دارد، اما این مشکل، روانی و سادگی متن را از بین برده است. گاهی برخی جملات غیر قابل فهم میشوند. با این همه، کتاب آن چنان گیرا و درگیرکننده است که میتوان این مشکل را نادیده گرفت؛ به ویژه وقتی که ضرورت شناخت مسألهی فقر را درک کرده و کمبود چنین کتابهایی را حس کرده باشیم.
ب. پال هریسون، نویسندهی کتاب، تحقیقهای پایهای کتاب حاضر را در طول سالهای 1975 تا 1980 انجام داده است. آخرین ویراست کتاب نیز در سال 1993 انجام شده است. از آن سالها تاکنون، وضع بسیاری از کشورهای جهان سوم تغییری نکرده است؛ مسائل همان مسائل اند و آمارها نیز همان معنای پیشین خود را به میزان زیادی حفظ کردهاند. با این همه، مترجم سیدیای را در کنار کتاب قرار داده و آمارهای جدید از وضعیت جهان را در آن، ذکر کرده است. آمارهای سیدی کتاب مربوط به سالهای 2007-2006 هستند.
پ. رویکرد کتاب حاضر به نحوی است که همه جا به علل و ریشههای قابل تغییر اشاره میکند و مشکلات موجود را مثل تقدیری گریزناپذیر نشان نمیدهد. اما در بسیاری از قسمتها، این علل و ریشهها، همچون مسائلی کلان و بزرگ جلوه میکنند؛ مسائلی که شاید به نظر ما برسد که توسط اقدامهای فردی و گروهی ما قابل تغییر نیستند. شاید این ضعفی برای کتاب باشد که نمیگوید از فردا خواننده باید دست به کدام اقدامات مشخص بزند تا وضعیت فقر را در دنیای پیرامونش تغییر دهد اما این امر نمیتواند بهانهای برای انفعال و بیکنشی انسانها بشود. خواننده باید سعی کند در حین شناخت علل و عوامل مشکلات موجود، سهم تصمیمات فردی را مشخص کند؛ مثلاً نویسنده یکی از علل نابرابریِ بهداشت روستاها و شهرها را این امر میداند که اغلب پزشکان، برای کار، شهرهای بزرگ را به عوض مناطق محروم انتخاب میکنند. از خواننده انتظار میرود که این عاملِ نابرابری را ناشی از تصمیمی فردی خود پزشکان نیز ببیند و تلاشهای فردی و گروهی برای تغییر این وضعیت را در پیش بگیرد[1].
گذشته از همهی اینها، علل بزرگ و مشکلات اساسی نیز میتوانند تغییر کنند؛ به شرط آن که ما نیز عزم و همّتی اساسی پیشه کنیم و با تلاشهای گروهی خواستار تغییرات بزرگ و کلان باشیم.
ت. کتاب «اندرون جهان سوم(کالبدشکافی فقر)»، عمدتاً به کشف، شناخت و بیانِ مشکلات اصلی کشورهای فقیر پرداخته است. پال هریسون، نویسندهی کتاب، کتاب دیگری دارد که تلاشها، برنامهها و اصلاحاتِ ثمربخش در نقاط مختلف دنیا را بررسی کرده است. نام کتاب دوم، «فردای جهان سوم» است که توسط «انتشارات رسا» به چاپ رسیده است.
چگونه باید کتاب «اندرون جهان سوم(کالبدشکافی فقر)» را تهیه کرد؟
کتاب حاضر، آخرین بار در سال 1387 چاپ شده (چاپ اول) و تیراژ آن، 1500 نسخه بوده است. از این رو، ممکن است در حال حاضر تهیهی آن از کتابفروشیها دشوار باشد. راحتترین راه برای تهیهی کتاب، امانت گرفتن آن از کتابخانههای معتبر است. خرید اینترنتی (در صورت موجود بودن کتاب) و یا تماس با دفتر انتشارات کتاب[2] نیز میتواند راهحلی دیگر برای تهیه کتاب باشد.
- ) به عنوان مثال میتوان به ایدههایی از این جنس اندیشید که گروهی از پزشکان، هر یک، ساعاتی از کار هفتگی خود را به مناطق محروم اختصاص دهند. ↑
- -) تلفکس انتشارات اختران: 66410325- تلفن فروشگاه: 66953071-66411429 پست الکترونیکی: info@akhtaranbook.com. ↑