الف-اطلاعات اولیه

کارگردان: شهرام اسدی فیلم‌نامه‌نویس: بهرام بیضائی موسیقی متن: مجید انتظامی
بازیگران:
عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علیرضا شجاع نوری
تصویربردار:
مازیار پرتو
تدوینگر:
مهدی رجائیان
برنده جایزه (جنبه برجسته مورد نظر):
برنده ی 5 سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر
تولید: 1373 کشور: ایران زمان: 100 دقیقه
ژانر: داستانی-تاریخی زبان اصلیِ فیلم: فارسی
کلیدواژه‌ها: عشق- وفاداری- ایستادگی و مقاومت- مرگ- دین‌داری موضوع اصلی: حقیقت‌جویی و عشق‌ورزی

مناسب برای:

گروه سنی:
نوجوان جوان میانسال سالمند

موقعیت های اجتماعی و روانی مثلِ…:
تلاش برای رسیدن به هدفها حتی اگر نیاز به تغییر در مهمترین جنبه های زندگی داشته باشد، عشق ورزی و وفاداری؛ تردید کردن و بهانه جویی برای طی کردن مسیری که آن را به حقانیت شناخته ای؛ ترس و نگرانی از برخوردی که دیگران ممکن است با تصمیم گیری تو داشته باشند؛

بینندۀ خاص/عام:
– مناسب برای کسانی که در پیمودن یا نپیمودن راهی که آن را به حقانیت شناخته اند، مردّد اند.
– مناسب برای کسانی که درکی محافظه کارانه یا کلیشه ای یا تهی از شور از دین دارند.
– مناسب برای کسانی که تصمیم و حرکت خود را وابسته و منوط به همراهی و حرکت دیگران کرده اند.
– مناسب برای کسانی که پرشور زیستن و یک سره تاختن به سمت هدفی والا را از یاد برده اند.

خلاصه فیلم:

عبدالله نصرانی، نومسلمانی است که به خاطر دلباختگی به دختر زید، راحله، با اسلام آشنا شده و چون این دین را شناخته، تصمیم گرفته است که آن را به عنوان دینش بپذیرد. مراسم ازدواج این دو برپا شده است که قاصدی خبر کشته شدن مسلم بن عقیل، فرستاده حسین، و بی وفایی مردم کوفه را به حاضران می رساند. عبدالله، حسین را از آنجا که مقتدای راحله است می شناسد. دراین اثنا عبدالله صدایی می شنود که از او یاری می خواهد؛ صدایی که گویی کس دیگری آن را نمی شنود. عبدالله مراسم ازدواج را بی هیچ سخن و توضیحی ترک می کند تا به یاری صدایی که از سمت کوفه می آید برود…

ب. تاملات بیشتر:

ین قسمت ویژه‌ی کسانی است که می‌خواهند پیش از دیدن فیلم، داستان آن را بدانند)

* نظرات (نقد و بررسی و نکاتی درباب فیلم):

عبدالله جوانی مسیحی است که با دل باختن به راحله مسلمان می شود. راحله زمان آشنایی با عبدالله از مقتدای خود، امام حسین، برای او سخن گفته و عبدالله اسلام را با حسین شناخته است. در مراسم ازدواج عبدالله با راحله، ندایی عبدالله را فرا می خواند و سبب می شود که او بی هیچ سخنی برخیزد و یکسره به سمت کوفه بتازد؛ او به راه می افتد و راحله را ترک می کند. گویی عبدالله وفاداری اش به راحله را با کشف حقیقت یکی می پندارد. در راهِ رفتن به سوی کوفه، عبدالله با آزمون های زیادی مواجه می شود: گم کردن راه، تنهایی، خستگی، مواجهه با راهزنانی که به گروهی حمله کرده اند و باید عبدالله به کمک کاروانیان رود و… . در طول مسیر، عبدالله به مرور احساس می کند که حسین او را می شناسد، منتظر اوست و هر لحظه با او سخن می گوید. از این رو دم به دم بر شوق و تاختن و تلاش اش افزوده می شود. او در این راه با افرادی مواجه می شود که حسین را تنها گذاشته اند و اکنون ناامید و پشیمان برگشته اند. اما عبدالله می رود. عبدالله بالاخره به کربلا می رسد اما در عصر عاشورا. عبدالله حسین را به گونه ای دیگر ملاقات می کند و پاسخ آن چه او را بدین جا کشیده بود می گیرد. اکنون او خود را میراث دار و پیام-برِ حسین می بیند.

* منابعی جهت مطالعه در مورد فیلم:

– روز واقعه، بهرام بیضائی، نشر سازمان انتشاراتي فرهنگي ابتكار.
– سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلاء، نوشته ی محمد صادق نجمی، نشر بوستان کتاب.word-image

دیدگاهتان را بنویسید