کارگردان: علیرضا داوودنژاد | فیلم نامه نویس: علیرضا داوود نژاد | موسیقی متن: یحیی سپهری شکیب | ||
بازیگران: رضا داوودنژاد، احترام السادات حبیبیان، طناز طباطبایی | تصویر بردار: رضا شیخی | ژانر: اجتماعی | ||
برنده جایزه (جنبه برجسته مورد نظر): | ||||
سال تولید: 1389 | کشور:ایران | زمان: 96 دقیقه | ||
مناسب برای :
گروه سنی: نوجوان، جوان، میانسال، سالمند |
||||
خلاصه فیلم: مریم، دختری از یک خانواده متوسط پایین، در پی رویاهای جوانی خود و فرار از نظارتهای خانواده و با دوستش که پسری است امروزی(!) و مورد علاقۀ مریم از خانه میگریزد. مادربزرگ با او مهربان است و میکوشد او را درک کند. از سوی دیگر مادربزرگ خواهری دارد که سالهاست او را ندیده است. او در شمال ایران زندگی می کند و با میراث شوهرش و به همراه نوهاش رضا زندگی مرفه و تا حدی پردردسر-به لحاظ ادارۀ امور مالی- دارد. ماجرا به نحوی پیش می رود که این دو خواهر به مسالۀ مریم میپردازند …. مریم گوشش به حرف کسی بدهکار نیست و تاکید دارد که «زندگیم مال خودم است و به کسی ربطی نداره که میخوام چی کارش کنم». بردیا که به موسیقی رپ علاقه دارد و به فروش مواد مخدر نیز مشغول است مریم را پیش خودش میبرد. روایت به دو ماه بعد از این میپرد؛ مریم که اینک معتاد به شیشه است و به دلیل بالا رفتن میزان مصرفش بردیا او را ترک نموده، با مادر بزرگ تماس میگیرد و از او پول میخواهد. مادر بزرگ هم که از او کاملا بیخبر است بنا به آدرسی که گرفته به سراغ او میرود و با اصرار همراه او نزد مواد فروش میرود. نهایتا پس از خرید و مصرف مواد، مریم با دوستانش به سمت شمال میرود. مادربزرگ به یاد خواهری که در همان ناحیه از شمال زندگی میکند و سالهاست او را ندیده میافتد، به شمال میرود، او را مییابد و ماجرا را برای او تعریف میکند. از سوی دیگر مریم مورد بیمهری دوسانش قرار میگیرد و در حالی که یک قهوهچی جادهای که مواد هم میفروشد نسبت به او نیت سوئی دارد و در پی اوست با رضا مواجه میشود، در حالی که این دو اصلا از نسبتی که با یکدیگر دارند مطلع نیستند. رضا او را مورد حمایت قرار می دهد و با او به گونهای واقعگرایانه برخورد میکند. یعنی میکوشد به او بفهماند که اگر میخواهی این گونه به عیاشی و اعتیاد بگذرانی بایستی هزینهاش را هم در مواجهه با آدمهایی از آن دست که نسبت به او رفتار ناشایست دارند بپردازد. سرانجام مریم که بار دیگر توسط مردی دیگر مورد هجوم قرار گرفته و گریخته با مادربزرگ که در همان نزدیکی در خانهی خواهر و در فکر نوهاش است تماس میگیرد و مادربزرگ او را مییابد و در آغوش میکشد. |
امتیاز: 5 ستاره از 10 ستاره
ب. تاملات بیشتر
*نظرات (نقد و بررسی و نکاتی درباب فیلم):
روی هم رفته فیلم از بعضی جهات مانند بازیگری و پرداخت در برخی سکانسها ضعف دارد. برخی از سکانسها مانند سکانس آغازین فیلم به خوبی پرداخت نشده و دیالوگها و بازیها مخاطب را دلزده میکند. تحلیل چرایی این وضعیت به کارشناس خود نیاز دارد، گرچه به نظرم دیالوگ نویسی، میزانسن و بازیگری بی تاثیر نباشد.
اما آنچه این فیلم را برایم جالب نمود، توجه داوودنژاد به معضل اعتیاد در میان جوانان است که گاه به اسم داشتن اختیار در انتخاب و بهره بردن از لذات زندگی به آن گام میگذارند، و برخورد نامناسب خانواده با چنین افرادی است. مادربزرگ در این فیلم نقشی اساسی در به راه آوردن مریم دارد و این نقش را از طریق دوستیای که با او دارد ایفا میکند. البته به نظرم در کیفیت برخورد مادربزرگ با نوهاش هم نقدهایی وجود دارد. اگر کمکهای نویسنده سناریو نبود معلوم نبود مریم باز به آغوش مادربزرگ بازگردد یا نه، و نیز در صورت بازگشت آیا بتواند زندگی متعادلی را در پیش گیرد یا آنکه زخمهای به جا مانده او را پس از بازگشت نیز بیازارد.
همه اینها به کنار، در دورانی که گیشه داعیه داران هنر را به خود مشغول داشته، و اقلیتی که خود را به گیشه نفروختهاند هم گاه در پیچ و خم دغدغههای حرفهای گرفتار میشوند، باید داوودنژاد را در پرداختن به این معضل فراگیر که نیازمند توجه جدی است تقدیر نمود.
*ملاحظات
این فیلم برای خانواده هایی که درگیر اعتیاد هستند مناسب است، خصوصا برای جوانانی که از خانواده دارند بریده میشوند و به فضاهای مبهم و مشکوک دل میدهند. البته والدین چنین خانوادههایی نیاز به تبصرههایی نیز دارند تا مبادا بیخیالی را مصداق لطف و محبت بگیرند.
علیرغم ایرادهایی که این فیلم میتواند داشته باشد به نظرم فیلم خوبی است برای نوجوانان و جوانانی که دل به محصولات سطحی و مضر غربی داده اند و گوششان به هیچ حرفی در رد این محصولات بدهکار نیست.
کارگردان: علیرضا داوودنژاد