You are currently viewing به مناسبت سالروز تولد مهاتما گاندی

گاهشمار زندگی گاندی

مشاهدهٔ گاه‌شمار

1869: ۲ اکتبر تولد «موهنداس کارمچاند گاندی» در «پُربندر»

1881: کودکی دشوار. گاندی در سن ۱۲ سالگی استعمال دخانیات را آغاز می‌کند. او با دوستی تصمیم می‌گیرد به عنوان اعتراض به عدم استقلال خودکشی کند.

1883: گاندی ازدواج می‌کند. همسرش «کاستوربای» و دختر یک تاجر «پربندر»ی است. زندگی مشترک آنها ۶۱ سال به طول می‌انجامد.

1884: پدر گاندی فوت می‌کند. گاندی چهل سال بعد خود را سرزنش می‌کند که برای الحاق به همسرش، بالین پدر را ترک گفته است.

1888: گاندی برای تحصیل حقوق، به لندن می‌رود، ابتدا نقش مرد شیک‌پوش را ایفا می‌کند و بعد به امساک، متمایل می‌شود. او به عضویت جمعیت گیاهخواران انگلستان در می‌آید. عهد جدید و کتاب روشنایی آسیا اثر «آرنولد» را کشف می‌کند. او همچنین بهگوادگیتا را می‌خواند.

1891: 10 ژوئن، در کانون وکلا ثبت‌نام می‌کند و نامش در دفتر دادگاه عالی، ثبت می‌شو.د در ۱۱ ژوئن، عازم هند می‌شود. او دفاع از برادرش «لاکسمیداس» را در دعوایی که با یک کارمند دولت انگلستان داشت، بر عهده می‌گیرد. پلیس محلی با او بدرفتاری می‌کند و او بار دیگر تصمیم به ترک هندوستان می‌گیرد.

۱۸۹۳: در ماه مه به «دوربان» (ناتال) می‌رسد و در خدمت یک بازرگان مسلمان به نام «دادا عبدالله شث» قرار می‌گیرد.

گاندی چند روز پس از ورودش، با نخستین تجربهٔ خود از نژادپرستی افریقای جنوبی آشنا می‌شود. از ترن اخراج می‌گردد، به این دلیل که بلیط درجه یک تهیه کرده است.

گاندی با رسیدن به «پرتوریا» به اتحاد جامعهٔ هندی می‌پردازد. او ۲۴ ساله است. این نخستین مرتبه است که در جمع سخن می‌گوید.

1894: آشنایی با مسیحیت.

1896: بازگشت به هند. گاندی به بمبئی می‌رود تا میتینگی را در مورد افریقای جنوبی، سازمان دهد. به هنگام همین سفر با «گوخال» و «تیلاک» ملاقات می‌کند.

1897: ۱۳ ژوئیه، بازگشت به «ناتال» همراه همسرش. گاندی توسط یک گروه سفید پوست مورد حمله قرار می‌گیرد و به وسیلهٔ پلیس محافظت می‌شود.

۱۸۹۹-۱۹۰۲: جنگ بوئرها. گاندی به ایجاد یک گروه امداد پزشکی از هندی‌ها مبادرت می‌کند.

۱۹۰۱-۱۹۰۲: گاندی دیگربار در هند مستقر می‌شود، بعداً به افریقای جنوبی باز می‌گردد. حرفه وکالت را در ژوهانسبورگ از سر می‌گیرد.

۱۹۰۳: گاندی به عضویت یک گروه مسیحی و تئوزوفی به نام «کلوپ سیکس» در می‌آید. با «هنری اس پولاک» ملاقات می‌کند و تحت تأثیر او کتاب تا آخرین راسکین را می‌خواند.

۱۹۰۴: گاندی «جامعهٔ فنیکس» را ایجاد می‌کند و مرکز روزنامه‌اش عقیدهٔ هندی را در آنجا قرار می‌دهد.

1906: عصیان «زولو»ها در ترانسوال. گاندی دیگر بار به عنوان داوطلب، مسئولیت برانکار را بر عهده می‌گیرد. او مصمم می‌شود از ارتباط جنسی پرهیز نماید و در تجرد زندگی کند.

در سپتامبر، در تئاتر سلطنتی در برابر سه هزار نفر، علیه «قانون سیاه» که تمام هندی‌ها را به ثبت‌نام نزد مقامات مجبور می‌سازد، سخن می‌گوید.

1908: در ژانویه، گاندی به دلیل امتناع از نام‌نویسی اجباری، زندانی می‌شود. او در زندان به مطالعهٔ آثار تولستوی، افلاطون، راسکین، کارلایل و دیگران می‌پردازد.

در ۳۰ ژانویه ژنرال «سماتس»، وزیر دفاع و دارایی اتحادیه‌های افریقای جنوبی به گاندی پیشنهاد می‌کند در برابر لغو قانون، داوطلبانه اقدام به ثبت‌نام نماید، گاندی به او اعتماد می‌کند و بعد از آزادی‌اش به ثبت‌نام می‌پردازد. اما «سماتس» به قول خود وفا نمی‌کند. گاندی گواهی ثبت‌نام را می‌سوزاند و دیگربار زندانی می‌شود. در زندان، رسالهٔ «ثورو» را کشف می‌کند.

1909: ارتباط با تولستوی که هفتم (۲۰) اکتبر سال بعد، بدورد حیات می‌گوید. عزیمت به لندن. گاندی هنگام سفر بازگشت به آفریقای جنوبی، هند سواراج را می‌نویسد.

1913: «سماتس» دادگاه عالی را مجبور به اتخاذ تصمیمی می‌نماید که بر اساس آن، تنها ازدواج مسیحیان در افریقای جنوبی قانونی شناخته می‌شود. گاندی در رأس پنجاه هزار هندی اعتصاب‌کننده قرار می‌گیرد. او توقیف می‌شود، اما لندن «سماتس» را تحت فشار می‌گذارد.

1914: ۳۰ ژوئن، توافق گاندی‌ـ‌سماتس. ازدواج غیرمسیحیان، قانونی شناخته می‌شود.

1915: ۹ ژانویه گاندی به همراه همسرش کاستوربای وارد بمبئی می‌شود. با «گوخال» و «تاگور» ملاقات می‌کند. او در یک اشرام در احمد آباد اقامت می‌گزیند و تصمیم می‌گیرد هند را کشف کند.

1916: گاندی در دسامبر، در اجلاس سالیانه حزب کنگرهٔ ملی هند در «لکنو» شرکت می‌کند. ملاقات تعیین‌کننده با «ری‌کمار سئوکلا» روستاییِ «چامپاران».

1917: گاندی وارد «چامپاران» می‌شود و به عنوان شاهد به دادگاه «موتی هاری» احضار می‌گردد. جمعیت بی‌شماری از او حمایت می‌کنند. قاضی دادگاه، شگفت زد،ه او را بدون وثیقه آزاد می‌کند. مبارزهٔ چامپاران، پیروزمندانه به پایان می‌رسد. کارگران صنایع پارچه بافی احمدآباد، خواستار افزایش دستمزد می‌شوند. گاندی می‌پذیرد که از آنان دفاع کند و برای دفاع از مبارزهٔ آن‌ها، تصمیم می‌گیرد که روزه بگیرد، سرانجام کارفرمایان تسلیم می‌شوند و با افزایش دستمزد کارگران موافقت می‌کنند.

1918: پایان جنگ جهانی اوّل. انگلستان، قانون «رولات» را به تصویب می‌رساند، که به موجب آن، محدودیت‌های آزادی زمان جنگ، در زمان صلح ادامه می‌یابد. گاندی به حزب کنگره پیشنهاد می‌کند که کلیهٔ فعالیت‌ها در سراسر هند به حالت تعلیق (hartal) درآید.

۱۳ آوریل، ژنرال «دایر» به سربازان دستور می‌دهد در «آمریتسار» به سوی مردم آتش بگشایند. در نتیجه سیصد تن کشته و نزدیک هزار تن مجروح می‌شوند. «دِیِر» محاکمه و برکنار می‌شود.
گاندی در نوامبر برای حمایت از «خلافت» در کنفرانس مسلمانان، شرکت می‌کند.

1920: او به گونه‌ای خستگی‌ناپذیر، دهکده‌های هندی را در می‌نوردد و به کنگره پیشنهاد می‌کند که چرخ نخ‌ریسی را به عنوان نماد جدید پرچم کنگره برگزیند.

1922: گاندی به دلیل فعالیت‌هایش بازداشت و به ۶ سال زندان محکوم می‌شود.

1924: در ژانویه، گاندی در زندان تحت عمل جراحی آپاندیست قرار می‌گیرد و همان سال آزاد می‌شود.

1925: او به عنوان رئیس کنگره انتخاب می‌شود و مقرر می‌دارد «خادی» ـ‌پنبه‌ای که با دست تاییده شده‌ـ به عنوان «نشان» برگزیده شود. «لود ایروین»، نایب السلطنهٔ هند می‌شود. سوم فوریه کمیسیون «سیمون» برای تهیه گزارشی در مورد هند وارد بمبئی می‌شود و به وسیلهٔ هندی‌ها تحریم می‌گردد.

1928: اجلاس کنگره «چاندرابوس»، و سایر اعضاء «جنگ داخلی» را اعلام می‌کنند. گاندی می‌خواهد که پیش از اعلام استقلال، یک اخطار یکساله به انگلیسی‌ها داده شود.

1929: در دسامبر، گاندی با لرد ایروین دیدار دارد. ایروین به او قول می‌دهد که میزگردی با حضور نمایندگان هندی برگزار خواهد گردید. ۳۱ دسامبر، کنگره استقلال هند را اعلام می‌دارد.

1930: گاندی در ماه مارس به منظور سرپیچی از قوانین وضع شده برای نمک، از اشرام خود در «داندی» دست به یک راهپیمایی می‌زند. هزاران تظاهرکننده به جمع آوری غیرقانونی نمک می‌پردازند.

در ماه مه گاندی بازداشت می شود و شصت هزار تن زندانی می‌گردند.

در ماه اوت، نخستین کنفرانس میزگرد بدون نمایندگان کنگره و با حضور «محمد علی جناح» در لندن تشکیل می‌شود.

1931: در ماه ژانویه «ایروین»، گاندی را آزاد می‌کند.

۱۳ سپتامبر تا ۵ دسامبر، گاندی برای شرکت در دومین کنفرانس میزگرد در لندن اقامت می‌گزیند، او با شاه و ملکه و چارلی چاپلین دیدار می‌کند.

در دسامبر، هنگام بازگشت به هند در سوئیس و ایتالیا توقف می‌نماید و به گفت‌وگو با «رومن رولان» و «موسولینی» می‌نشیند.

1932: گاندی در روز چهارم ژانویه، دیگر بار بازداشت و روانهٔ زندان «یراودا» می‌شود. ۱۷ اوت، انگلستان، سیستم انتخاباتی جداگانه‌ای را برای «نجس‌ها» برقرار می‌کند.

۲۰ سپتامبر، گاندی روزه‌ی نامحدودی را در زندان آغاز می‌کند. روز ۲۴ سپتامبر عهدنامه «یراودا» میان «آمبدکار» و هندوها منعقد می‌شود.

1934: گاندی با کنگره فاصله می‌گیرد و سلسله سفرهایی را در روستاها آغاز می‌کند.

1939: ۱۴ سپتامبر، کنگره تجاوز نازی‌ها به لهستان را محکوم می‌کند. گاندی از کنگره جدا می‌شود و آمادگی خود را برای ارسال کمک نظامی در قبال استقلال به بریتانیا اعلام می‌دارد.

1942: ۱۳ آوریل گاندی به دادن شعار «هند را ترک کنید» می‌پردازد و مردم را به نافرمانی مدنی فرامی‌خواند. او بازداشت می‌شود و به قصر متعلق به «آقاخان» در «یراودا» اعزام می‌گردد.

1944: «کاستوربای» فوت می‌کند.

1945: در ماه ژوئن، کنفرانس «سیملا» برگزار می‌شود. «لرد ویول» به هندی‌ها پیشنهاد می‌کند به عضویت شورای اجرایی نایب‌السلطنه در آیند. «جناح» خود را به عنوان نمایندهٔ هند مسلمان مطرح می‌سازد. کنفرانس با شکست مواجه می‌شود.

1946: جناح در ماه اوت، دست به یک حرکت سیاسی مستقیم می‌زند، پنج هزار کشته و پانزده هزار مجروح در کلکته برجای می‌مانند.

1947: ۲۰ فوریه، «کلمان اتلی» در مجلس عوام اعلام می‌دارد که «لرد مونت باتن» واپسین نایب‌السلطنه، هند را پیش از ژوئن ۱۹۴۸ ترک خواهد.

۵ اوت، پرچم هند جایگزین پرچم بریتانیای کبیر می‌شود. با ایجاد پاکستان، هند به دو قسمت تجزیه می‌گردد، گاندی وارد کلکته می‌شود که هندوها و مسلمانان به کشتار یکدیگر مشغول‌اند.

۲۰ سپتامبر، گاندی به منظور توقف قتل عام، تصمیم می‌گیرد روزهٔ نامحدودی را آغاز کند. چند روز بعد صلح را در کلکته به چنگ می‌آورد و از اردوگاه پناهندگان بازدید می‌کند.

1948: ۱۳ ژانویه، گاندی روزه را از سر می‌گیرد. او اجرای تعهدات کتبی در مورد حمایت از جان و مال مسلمانان را طلب می‌کند، ۱۸ ژانویه به روزه خاتمه داده می‌شود.

۲۰ ژانویه یک بمب به سوی «بیرلاهوس» که گاندی مراسم نیایش عمومی‌اش را در آنجا برگزار می‌کند پرتاب می‌شود. یک گروه افراطی هندو مسئولیت سوء قصد را بر عهده می‌گیرد.

۳۰ ژانویه، گاندی توسط «ناتورام گودسه»، سردبیر هفته‌نامهٔ ماهاسابا که وابسته به هندوهای تندروست به قتل می‌رسد. گاندی در حالی که نام «راما» را زمزمه می‌کند، به خاک درمی‌غلتد. خاکستر گاندی در آب‌های مقدس «گنگ» و «جاما» دو رودخانهٔ بزرگ هند، افشانده می‌شود.

منبع: گاندی و ریشه‌های فلسفی عدم خشونت، رامین جهانبگلو، ترجمه هادی اسماعیل‌زاده،نشر نی

گزیدهٔ کتاب‌ها

دیگر مطالب

زن، خشونت و عدم خشونت (دو قطعه از کتاب «همهٔ مردم برادرند»)

برگرفته از کتاب «همه مردم برادرند»، مجموعه سخنان مهاتما گاندی، ترجمهٔ محمور تفضلی

  • وقتی زنی مورد حمله قرار می‌گیرد مسلماً با خود می‌اندیشد که آیا باید به «هیمسا» متوسل شود یا «اهیمسا»[۱]. نخستین وظیفهٔ چنین زنی این است که از خویش دفاع کند و خود را محفوظ نگاه دارد به این منظور می‌تواند هر روش و هر وسیله‌یی را که به ذهنش برسد آزادانه به کار برد تا از شرف خود دفاع کند. خداوند به او ناخن و دندان داده است و باید آن‌ها را با تمام قدرتش به کار برد و اگر لازم باشد در راه این تلاش بمیرد. مرد یا زنی که از مرگ ترس نداشته باشد نه فقط می‌تواند خود را محفوظ نگاه دارد، بلکه با فدا ساختن جان خویش می‌تواند از دیگران هم دفاع کند. حقیقت این است که ما از مرگ بیش از تجاوز می‌ترسیم و از این رو سرانجام به زور و قدرت جسمی بالاتر تسلیم می‌شویم. در نتیجه بعضی‌ها در مقابل مهاجم زانو خم می‌کنند، بعضی‌ها به نیرنگ و رشوه می‌پردازند، بعضی‌ها به دستور زورگویان بر روی شکم خویش می‌خزند یا توهین‌های دیگر را می‌پذیرند و بعضی زنان هم چون حاضر نمی‌شوند بمیرند، بدن خود را تسلیم می‌کنند. من این مطالب را با روح عیب‌جویی نمی‌نویسم، فقط تصاویری از طبیعت بشر را نشان می‌دهم. چه برروی سینه و شکم خویش بخزیم[۲] و چه زنی تسلیم شهوت مرد شود، این هر دو مظهری از علاقه و دلبستگی ما به زنده ماندن است که ما را ناگزیر می‌سازد در برابر هر چیز سر فرود آوریم. تنها کسی می‌تواند زندگی را نجات دهد که بتواند از زندگی خویش بگذرد. برای آنکه بتوان از زندگی قدرشناسی کرد باید از فریب‌های آن چشم پوشید و این هنر باید جزئی از طبیعت ما شود. (ص 292 و 293)
  • توهینی خواهد بود که زن جنس ضعیف نامیده شود. این بی‌عدالتی و ظلمی است که مرد برای زن به وجود آورده است. اگر منظور از قوت و قدرت، خشونت و قوت حیوانی است در این صورت البته زن کمتر از مرد قدرت دارد. اما اگر منظور از قدرت، نیروی اخلاقی باشد زن فوق‌العاده بر مرد برتری دارد.
    آیا الهامات روحی زن قوی‌تر از مرد نیست؟ آیا زن بیش از مرد خود را فدا نمی‌سازد؟
    آیا قدرت مقاومت زن بیش از مرد نیست؟ و آیا دلیری و شهامت بیشتر ندارد؟
    بدون زن مرد نمی‌توانست وجود داشته باشد. اگر عدم خشونت، قانون وجود ما باشد، آینده در دست زن خواهد بود. چه کسی می‌تواند بیش از زن دل و قلب آدمی را برانگیزد؟ (ص 286)

[۱] اَهیمسا، که معمولاً به «عدم خشونت» ترجمه می‌شود، بی‌آزاری یا خشونت نکردن نیست؛ بلکه آرامش پویایی است که آماده است با گشادگی مهرآمیزی با هر موقعیت روبرو شود؛ آن حالت از زیست که از بیم و هراس آزاد است. (از مقدمهٔ آلیستر شیرر بر کتاب «هستی بی‌کوشش – یوگاسوتره‌های پتنجلی»، ترجمهٔ ع. پاشایی، صص ۵۲-۵۱)

[۲] اشاره به شکنجه‌های تحقیرآمیزی است که از طرف افسران انگلیسی به هندیان تحمیل می‌شد.

«مهاتما؛ داستان زندگی گاندی» (معرفی پادکست)

دو قسمت از پادکست «رخ» به زندگی مهاتما گاندی اختصاص یافته است. این قسمت‌ها را از این آدرس‌ها بشنوید:

دیدگاهتان را بنویسید